آسیه بانوی اهل یقین و معرفت
آسیه، زن مؤمنه ای که اهل یقین و حق شناس بود، ازسوی فرعون محکوم به سخت ترین شکنجهها شد، «وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتادِ»
معنای ظاهر آیه این است که او به دستور فرعون با میخهای متعدد محکوم به مجازات شد که دو دست و پای او را با میخهای بلند به زمین بکوبند. سپس مأموران سنگی بزرگ بر بدن به چهارمیخ کشیده او رها کنند. راه برای نجات آسیه خیلی آسان بود، با دو کلمه دروغ به فرعون بگوید: من نبوت موسی بن عمران را قبول ندارم، و خدایی تو را قبول کردم. دوباره درجایگاه ملکه کشور مصر می نشست.
اما برای آسیه یقینی است که با شکنجه سخت و مرگ در پیشگاه پروردگار مهربان جایگاه ویژه دارد. به خاطر یقین خود به راحتی از بلایی که برای
دیگران طاقت فرساست، استقبال میکند. نظرپروردگار به استقامت آسیه از عنایات عجیب پروردگار است.
نگاه خدا به آسیه چنین است:«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ » او به خاطر معرفت، بلا را خیلی راحت قبول کرد و به فرعون متوسل نشد، چون میداند خدای مهربان بیمصلحت بلا و رنج در راه بندهاش قرار نمیدهد، از این بلاها برای بندههای خود بسیار تدارک دیده است.
امام حسین علیه السلام وقتی طفل شش ماهه را به خیمه برگرداند، سر دربدن نداشت، چون تیرسه شعبه همان لحظه سر را بریده بود، وقتی که امام به خیمه
زینب کبری سلام الله علیها رسید، طفل را به خواهر خود داد و روی زمین نشست و دعا کرد: خدایا این شش ماهه را ذخیره قیامت من قرار بده. آنجا دستم خالی نباشد. یعنی شیعیان من، بلا را قبول کنید، بلا دست شما را پرمیکند، با آرامش با سختی وکمبود برخورد کنید.
خداوند می فرماید: من آسیه را برای تمام مردان و زنان مؤمن عالم تا قیامت سرمشق قراردادم. این بلا مقام او را بالا میبرد، هنوز سنگ را نینداخته بودند،آسیه گفت:
« رَبِّ ابْنِ لي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني مِنَالْقَوْمِ الظَّالِمينَ»، خدایا من فقط بهشت را نمیخواهم، خانهای در بهشت نزد خود برایم بساز، یعنی پروردگارمن خانهای در بهشت به من بده که همیشه درآن تجلی تو باشد، من نمیخواهم دل و دیده من به دیوار و سقف و تخت مشغول باشد، من میخواهم در خانه جلوه تو را ببینم.
نوشته معصومه ندری
نسخه اى براى گناه كردن !
مردى خدمت امام حسين عليه السلام رسيد، و عرض كرد كه شخص گنه كارى هستم و نمى توانم خود را از معصيت نگهدارم ، لذا نيازمند نصايح آن حضرت مى باشم . امام عليه السلام فرمودند: پنج كار را انجام بده ، بعد هر گناهى مى خواهى بكن !
اول : روزى خدا را نخور، هر گناهى مايلى بكن !
دوم : از ولايت خدا خارج شو، هر گناهى مى خواهى بكن !
سوم : جايى را پيدا كن كه خدا تو را نبيند، سپس هر گناهى مى خواهى بكن !
چهارم : وقتى ملك الموت براى قبض روح تو آمد اگر توانستى او را از خودت دور كن و بعد هر گناهى مى خواهى بكن !
پنجم : وقتى مالك دوزخ تو را داخل جهنم كرد، اگر امكان داشت داخل نشو و آن گاه هر گناهى مايلى انجام بده
بحار، ج 87، ص 126
برگزاری کارگاه پژوهشی یک روزه
بسمه تعالی
کارگاه پژوهشی با حضور حجت الاسلام والمسلمین آقای دکتر محمد روحی،در مورخه (15/5/93)در مدرسه علمیه امام حسن مجتبی(علیه السلام)برگزار گردید.
به گزارش واحد پژوهشی:کارگاه پژوهشی با حضور آقای دکترمحمد روحی ،در مورخه(15/5/93)در مدرسه امام حسن مجتبی (علیه السلام)برگزار گردید.در این کارگاه پژوهشی که با حضور 14 نفر از اساتید راهنما تشکیل گردید مباحثی پیرامون :انتخاب موضوع ،شیوه طرح نویسی،مآخذ شناسی ،گرد آوری مطالب و فیش برداری ،نگارش ،بازبینی و داوری یک تحقیق پایانی… پرداخته شد.
ایشان درابتدا پیرامون « مباحثه، تحقیق و بررسی علمی غنیمت و گنج است، طلبه و دانشجو علم را احراز نخواهد کرد مگر تدریس و تحقیق علمی داشته باشد. کسی که بحث و تدریس علمی ندارد تفقه و ژرف اندیشی را نخواهد داشت .
طلبه در بحران انتخاب موضوع نیاز به کمک دارد،موضوع باید متناسب با شاخه علمی و دغدغه ء ذهنی و علمی طلبه باشد در تبین مساله حدود وثغور موضوع از جهت مثبت و منفی بودن مشخص باشد،جامع افراد و مانع اغیار و به زبان سوم شخص نوشته شود.سوالات اصلی و فرعی را به صورت خبری وبا توضح بیشتر و مفصل تر در تبیین می گنجانیم.پیشینه با منابع رابطه عموم وخصوصی مطلق دارد .در پیشینه از کتاب ومقاله و پایان نامه گزارش می دهیم و زاویه و دید پژوهشگر و نویسنده را مشخص می کنیم سپس امتیاز کار خود رابا کار دیگر نویسندگان مقایسه می کنیم.
در طرح سوالات اصلی، به اصلی ترین دغدغه ءپژوهشگر را سوال اصلی می کنیم که در فصل آخر به آن پرداخته می شودو بقیه مطالب عنوان که آنالیز شده به صورت سوال های فرعی می شود.در مآخذ شناسی که ابزاری برای تحقیق است منابع باید دسته اول و قابل استفاده برای پژوهشگر باشد ودر جمع آوری ا طلاعات و فیش برداری به دو صورت دیجیتالی و دستی (مراجعه به کتابخانه)انجام می شود.ودر آخر که مرحله نگارش است حاصل تحقیق باید به صوت یک مقاله پژوهشی نوشته شود . در نگارش پردازش محتوا و صورت هر دو بسیار مهم است،از آن جایی که مخاطب پایان نامه ،داور جامعه علمی است لذا تحقیق باید به قلم علمی و تخصصی و درچهار چوب های تحقیق نوشته شود…..»سخنانی ایراد نمودند.
دلنوشته غزه
يا منتقم
اللهم عجّل لوليك الفرج
بار ديگر خبر جنايات رژيم صهيونستي و تروريست اسرائيل را از اخبار شنيدم ،بازهم كشتار بي رحمانه ي بچه ها از نوزاد 30روزه ،چند ماهه،بچه هاي3 ساله و 4ساله و ده ها كشتار بي حد و حصركودكان آيه ي« فباي ذنبٍ قُتلت» در ذهنم تداعي كرد به چه جرمي اين كودكان، نوجوانان وجوانان كشته مي شوند.
زنان و مردان بي دفاعي كه به جرم مقاومت به جرم اينكه مي خواهند در كشورشان و در سرزمين اجدادي شان زندگي كنند،بايد هر روز،هر لحظه زير بار آتشبارهاي زميني ،هوايي،اسرائيل ملعون به خون كشيده شوند.
هر خوني ريخته مي شود،فلسطيني ها در حفظ حقانيت خود و مقاومت در برابر متجاوز محكم تر مي شود.بهشت آزادي،بهشت عزت،بهشت حاكميت حق،بهاي گران خود را مي طلبد و فلسطيني براي كسب عزّت و حفظ حرّيت خود خون هاي پاكي را هديه داده است،خون كساني كه هنوز طعم و مزه ي چند سال زندگي را نچشيده اند.فقط چند ماه است كه در اين دنيا چشم گشوده اند.گرچه بغض گلويم را مي فشارد و دل خون از ديدن صحنه هاي به خون كشيده شدن نوزادان و كودكان هستم اما مي دانم كه « ان تنصرالله ينصر كم و يثبت اقدامكم» اگر امتي خدا را ياري كند حتما خدا يار و حامي آنها خواهد بود
پس تنها نصرت مردم با ايمان غزه را از خداوند كريم مي خواهم چون تنها حامي آنان خداست،پس پيروزي آنها را تنها از خدا مي طلبيم،« يا غياث المستغيثين ادركنا» اما پس وظيفه مسلماني چه مي شود؟پس مسلمانان و سردمداران حكومت هاي اسلامي چه وظيفه اي دارند؟آيا سزاوار است با وجود اين همه جنايت همچنان سكوت پيشه كرده و دست روي دست گذاشته و نظاره گر، اتحاد شوم آمريكاي جنايتكار و اسرائيل غاصب و خائن به انسانيت بود……!!
کمک مالی به غزه
بسم الله
برای غزه چه میتوان کرد؟!
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در روز جهانی قدس:
از همه جای جهان عربی واسلام با ما تماس میگیرند و اعلام میکنند که میخواهند برای مبارزه به فلسطین بروند
در فلسطین هزاران شهادتطلب، صدها هزار رزمنده و دهها هزار نفر جوان دختر و پسر عاشق شهادت وجود دارد. اگر شما پول دارید آن را برای یک جوان یا یک خانوادهی فلسطینی بفرستید تا آنها بتوانند خانهی خودشان را بازسازی کنند و یا آنکه آن جوان به کلاس درس بازگردد و زندگیاش تداوم یابد و یا اینکه با پول سلاح یا مواد منفجره خریداری کند
و یا با این پول یک رزمنده و شهادت طلب آموزش نظامی داده شود
بله، آیا اسرائیل میتواند مانع رساندن سلاح به فلسطینیها باشد ولی این پول میتواند به داخل فلسطین برسد. بنده میخواهم روی اهمیت این امر تاکید کنم. برخی میگویند در این مرحله و شرایط سرنوشتساز چه چیزی را میتوانیم تقدیم کنیم؟ خب اگر در جهان عرب نمی توانید راهپیمایی شکل دهید، این مسئله را کنار بگذارید. امروز ما در اینجا راهپیمایی برگزار میکنیم و این جمعیت عظیم مردمی و سیاسی را به نمایش میگذاریم. در واقع برای اعلام همبستگی وبیان زنده بودن این قضیه ولی همهی ما امروزه، همهی زنان و مردان و همهی افراد عرب و مسلمان میتوانند مقداری از بودجهی مالی و بخشی از حقوق ماهانهی خود را کنار بگذارد .
30آبان 1382
وجاهدوا بأموالكم وأنفسكم في سبيل الله ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون
و در راه خدا با مال و پولتان و جان هایتان، جهاد کنید؛ قطعا این کار برای شما بهتر است اگر می دانستید…
قرآن کریم، سوره توبه، آیه 41
بیانیه روز قدس
بسم الله الرحمن الرحیم
“إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ علیهم و لا هم یحزنون”
باردیگر مسلمانان شاهد فجایع و حملات وحشیگرانه رژیم باطل و ناحق اسرائیل شدند.رژیم غاصب صهیونیسم به همراهی و پشتیبانی رهبران غرب که به فرمایش رهبر حکومت « مغزهای فاسدو الکلی بر جهان » است ، سایه خود را بر سر قشر محروم غزه که عمدتا زنان و کودکان مظلوم افکنده است.
به فرمایش مقام معظم رهبری که فرمودند : « مسألهی فلسطین از لحاظ اسلامی برای همهی مسلمانان از جمله برای ما یک مساله اساسی و یک فریضه است.» وظیفه تک تک مسلمانان است که با این پدیده شوم بر خورد کرده و با هر وسیله ای از ملت مظلوم غزه دفاع نماید .
لذا اساتید ، کادر و طلاب مدرسه علمیه امام حسن مجتبی (علیه السلام) ضمن اظهار تأسف و غیر انسانی خواندن این حملات وحشیانه از تمام ملت مسلمان ، روزه دار و ولایتمدار ، به حضور پرشور و با بصیرت در روز جهانی قدس دعوت می نماید .
« فاصبر انّ وعدالله حق »
سیری به سوی خدا
بسمه تعالی
با موضوع :
دلنوشته از سفر معنوی حج
سفری به دیار عاشقان، سفری پر ازشور و هیاهو ،سفری که قبل از خودت، دلت رهسپار آنجاست. قلبت هر آن می تپد و این تپش هر لحظه که نزدیک رفتن می شود ، بیشتر شده و استرس خاصی دارد که این استرس توصیف نشدنی است.
هنگامی که با تلفن به من خبر داده شد که اسمت در صف زائرین خداست، باورم نمی شد .چونکه اسم بنده حقیر در قسمت ذخیرها بود وبه هیچ عنوان امیدی، برای این زیارت پر سعادت نداشتم ولی به این باور رسیدم که تقدیر در دست اوست و ما هیچ، اگر بخواهد قسمت کند هیچ کس غیر او دخیل نیست.
حادثه های قبل از سفر باعث شد سفری که در پیش رو دارم برایم معنوی تر شود. در خواب و بیداری بودم که احساس کردم که بدنم سبک شده و حس خوبی به من دست داده بود دیگر هیچ یک از متعلقات زندگیم برایم اهمیت نداشت از مرگ بسیار می ترسیدم اما در آن لحظه ترس از مرگ مرا رها کرده و مرگ را زیبا و رسیدن به معبود می دیدم و برایم شیرین شده بود .
حال غریبی که برایم توصیف نشدنی و باورنکردنی بود جسم و روحم سبک شده و حال خوشی به من دست داده بود برای شکر گزاری از خدای متعال وضو گرفته و مشغول نماز شدم،گریه امانم نمی داد در حال قنوت بعضی از دوستانم جلوی نظرم ظاهر شدند و برایشان دعا کردم احساس می کردم در آن لحظه هر دعایی کنم به اجابت خواهد رسید.
این حالت تا چند روزادامه داشت تااینکه یک شب دیگر خواب دیدم که راهرویی پر از نور جلوی رویم قرار گرفته وانسان گونه ای از جنس نور به من نزدیک شد گویا من به زمین چسبیده بودم و او می خواست مرا از زمین جدا کند و من هر قدر تلاش می کردم که او را از خود جدا کنم نمی شددر آن لحظه همواره در اندیشه فرزندانم بودم و نام آن ها را صدا می کردم،احساس می کردم که همین حال باعث شد که بتوانم از این وابستگی زیاد به فرزندانم ، در زمان سفر حالت رها شوم و بتوانم از دلبستگی ها و تعلقات زیاد به فرزندانم را در لحظه سفر معنوی رها شده و عاشقانه به سوی این سفر روحانی سیر کنم .
صفحات: 1· 2
خدایا سلام
بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
خدایا سلام:
مدتی است که دلم سایه سار رحمت تو را از یاد برده است، چقدر بی توجه است و بی وفا، تو را که لحظه لحظه کنارش هستي را ندیده، رحمت تو را ندیده است.
چگونه به تپش درآمده است؟ لحظه لحظه تپیدنش رحمت تو را می نوازد که آری حق لازم دانسته که تو در تپش باشی. آری صدای تپش قلب آهنگی از رحمت حق است.
رنجیده خاطرم از خود که چرا خود را به کوری زده ام؟ چرا آنقدر دور خود لایه لایه پیچیدم که آنکه را که هر دم حضور دارد را نبینم؟ چرا صاحب تمام عالم را که در ریزترین اجزاء عالم حضور دارد را نبینم؟ از خود می پرسم، مگر می توان با چشم باز ندید؟
این از عجایب بشر است که آنقدر خودش را همچون کرم، پیله پیچ می کند که فقط بتواند خودش را ببیند. اما مگر کسی جز تو در وجود من دیده می شود؟
و تو بزرگواری.
و كريمي هستي كه،همان کرم نحیف را به سان پروانه ای بیرون می آوری تا گرد نور خودت به پرواز مستانه درآید.
خداوندا ما را نیز از گیر و دار خویش به در آر و نور خودت را تجلی بخش قلوب ما گردان تا از صمیم دل در هر زمان و در این ماه مبارک رمضان به دور خود به چرخش درآوری.
معبودا، ماه مبارکی است. در این زمان مبارک است که رحمت بی دریغ تو بر هر جنبنده ای در جهان فرو می آید.
بوی نم باران را آنقدر دوست دارم که خودت می دانی! خداوندا رحمت تو همچون باران فرود می آید و چشم من کاش می دید و می دید و می دید و اعتنا می کرد و وفا،كاش جفا نمي كرد.
الهه من تو رحیم هستی و به هر جنبنده ای رحمان. مهربانی تو وصف ناشدنی است آن دم که هدیه می دهی زمین و اهلش را، هدیه ای مبارک و کریم، که کریمی اش از کرامت تو سرچشمه یافته است، تو در این ماه عزیز و مبارک، کریم اهل بیت فرزند دو نور آسمانی را به زمینیان تحفه دادی. همو بود که حسن نامیدنش.
این نام از جانب حق بود. شاید این نیکی بزرگ دلیلش از حضور در صحنه نیلی شدن صورت نازک مادر بود، نمی دانم، شاید غریبی در خانه اش این نام را برایش رقم زد.
هیچ کار خدا بی حکمت نیست که او شد حسن و حسین شد حسین. نکته لطیفی است. قدرش را نشناختیم تا به حسن بودنش پی بریم.
کاش می شد که خانه دلم پاک می شد و زلال که در آن زلالی پاک، پاکان خدا منزل گیرند و خدا… کاش می شد.
اسماء قوجازاده
طلبه مدرسه علميه امام حسن مجتبي(عليه السلام)
ماه پرفیض رمضان
خدایا!با چه شوروشوقی وارد ماه پرازفیض وبرکتت شدیم.ازروزها قبل یا شاید ازماهها قبل انتظارش راکشیدیم،چراکه خود بزرگوارانه برایمان کارت دعوت فرستادی و ازپیش درماه رجب میزبانی ات را اعلام نمودی .مانیز به شکرانه ی بندگی ات آنرا بردیدگان خویش نهادیم ودر قلبمان نهادینه کردیم.
این گونه بود که دانستیم ضیافتی بزرگ درپیش است وباید خودرا آن گونه که شایسته ی میزبانمان است آماده سازیم.
سعی کردیم…..،سعی خود را کردیم تا،بنده ی خوبی باشیم،هرچند گهگاه لغزشهایی داشتیم،درجایی نابجا پایمان لغزیدوجایی دستمان بیش ازاندازه دراز گشت وزبانمان بیهوده جنبیدوگاه ذهنمان منحرف گشت وازیادت نابخردانه غافل شدیم.
اما با امیدبخشش وکرمت پای درپلکان ضیافتت نهادیم.باقدمهایی استوار وامیدوار گام برداشتیم ودراین راه حتی نیمه شبان نیز ازپای ننشستیم ودردل سحرهایت،باتونجواکردیم وهمچنان پیش رفتیم،هماره دست نیازمان به سویت بالا بود وبانگاههایمان افق دوردست را می نگریستیم.
درآن لحظات ناگاه نورخیره کننده ای چشمانمان را نوازش داد.میل داشتیم تاهرچه بیشتر نزدیک شویم دلهایمان را صیقلی کردیم وبالا آمدیم ورسیدیم.
ضیافت پانزدهم!چه شکوه وعظمتی دارد،ضیافتی درضیافتی برپاست.جشن ولادت دومین اخترتابناک ولایت ،کریم اهل بیت،امام حسن مجتبی(علیه السلام)….
آری گویا همه دعوتیم ،پس باید هدیه ای درخورش، مهیا سازیم وچه هدیه ای زیباتر از خوب پیروی کردن ،شیعه وتابع محض دستورات امام بودن،آیا بهترازآن چیزی به ذهن کوچکمان می رسدتاشایسته ی آن امام همام باشدمی دانیم آن طورکه شایدوباید نمی توانیم از عهده اش برآییم اما به وضوح واقفیم اوکه کریمانه می بخشد ازناقصی وناچیزی هدیه امان برماخرده نمی گیرد وبرمامی بخشاید.
امیدواریم شایسته ی این میهمانی باشیم.بااخلاق حسنه،قلب امام حسن مجتبی را شادسازیم ودراین ماه عزیز به بهانه ی اکرام وتبعیت از کرامت اماممان ،با برپایی میهمانی وافطاری دادن های مجلل وریخت وپاشهای فراوان خودرافریب ندهیم وقلب نازنینشان را در روز میلادشان مکدر نسلزیم.در ادامه ی مسیر ازخدامی خواهیم قدمهایمان،استوارتروگامهایمان،بلندتر شود اما ضیافت که از نیمه می گذرد ،دلشوره ی عجیبی وجودمان را فرا میگیرد،انگار غمی بزرگ بر دلمان سنگینی می کند.
صفحات: 1· 2