دلنوشته ای در باب کتاب
آدم ها مثل کتابند:
از روی بعضی ها باید مشق نوشت و آموخت
از روی بعضی ها باید جریمه نوشت و عبرت گرفت
بعضی ها را باید نخوانده کنار گذاشت
و بعضی ها را باید چند بار خواند تا معنیشان را فهمید…
آدم ها مثل کتابند:
از روی بعضی ها باید مشق نوشت و آموخت
از روی بعضی ها باید جریمه نوشت و عبرت گرفت
بعضی ها را باید نخوانده کنار گذاشت
و بعضی ها را باید چند بار خواند تا معنیشان را فهمید…
امروز کتاب خوانی و علم آموزی نه تنها یک وظیفه ملی، که یک واجب دینی است. از همه بیشتر، جوانان و نوجوانان باید احساس وظیفه کنند، اگر چه آن گاه که انس با کتاب رواج یابد، کتابخوانی نه یک تکلیف، که یک کار شیرین و یک نیاز تعلل ناپذیر و یک وسیله برای آراستن شخصیت خودش تلقی خواهد شد، و نه تنها جوانان، که همه نسلها و قشرها به دلخواه و شوق بدان رو خواهند آورد.
«امام خامنه ای»
1- خواندن بدون نوشتن: اين روش مطالعه نادرست است. مطالعه فرآيندي فعال و پويا است و براي نيل به اين هدف بايد از تمام حواس خود براي درک صحيح مطالب استفاده کرد.
2- خط کشيدن زير نکات مهم: اين روش شايد نسبت به روش قبلي بهتر باشد ولي روش کاملي براي مطالعه نيست چرا که در اين روش، بعضي افراد به جاي آنکه تمرکز و توجه بر روي يادگيري و درک مطالب داشته باشند ذهنشان معطوف به خط کشيدن روي نکات مهم مي شود.
3- حاشيه نويسي: اين روش نسبت به دو روش قبلي بهتر است ولي مي تواند براي يادگيري مطالبي که از اهميت چنداني برخوردار نيستند مورد استفاده قرار گيرد.
4- خلاصه نويسي: در اين روش دانش آموز مطالب را مي خوانيد و آنچه را درک کرده است بصورت خلاصه بر روي دفتري يادداشت مي کنيد که اين روش براي مطالعه مناسب است و از روشهاي قبلي بهتر است.
5- کليدبرداري: کليدبرداري روشي بسيار مناسب براي خواندن و نوشتن نکات مهم است. در اين روش دانش آموز پس از درک مطلب، بصورت کليدي نکات مهم را يادداشت مي کند و در واقع کلمه کليدي، کوتاهترين و راحت ترين و بهترين و پرمعني ترين کلمه اي است که با ديدن آن، مفهوم جمله تداعي شده و به خاطر آورده مي شود.
6- خلاقيت و طرح شبکه اي مغز: اين روش بهترين شيوه براي يادگيري خصوصاً فراگيري مطالب درسي است. در اين روش دانش آموز مطالب را مي خواند، پس از درک حقيقي آنها نکات مهم را به زبان خود( و نه بصورت جملات کتابي ) و بصورت کليدي يادداشت مي کند و سپس کلمات کليدي را بر روي طرح شبکه اي مغز مي نويسد (در واقع نوشته هاي خود را به بهترين شکل ممکن سازماندهي کرده و نکات اصلي و فرعي را مشخص مي کند) تا در دفعات بعد به جاي دوباره خواني کتاب، فقط به طرح شبکه اي توليد شده مراجعه کرده و با ديدن کلمات کليدي نوشته شده بر روي طرح شبکه اي مغز آنها را خيلي سريع مرور کند. اين روش درصد موفقيت تحصيلي دانش آموزان را تا حدود بسيار زيادي افزايش مي دهد و درس خواندن را بسيار آسان مي کند و بازده مطالب را افزايش مي دهد.
سیرۀ رجبیه امام سجاد(ع)
طاووس یمانی می گوید: در ماه رجب از کنار حجر اسماعیل گذشتم، دیدم کسی است که به رکوع و سجود می رود. دقت کردم دیدم امام علی بن الحسين (علیه السلام) است، با خود گفتم: خوشا به حالت! مردی صالح از اهل بیت نبوت (ص) است، قسم به خدا که باید دعای او را غنیمت شمارم.
مراقب احوال آن حضرت بودم تا که از نماز خود فارغ شد. کف دستان خود را به جانب آسمان بلند کرد و گفت:
«سَیِّدِی سَیِّدِی وَ هَذِهِ یَدَایَ قَدْ مَدَدْتُهُمَا إِلَیْکَ بِالذُّنُوبِ مَمْلُوَّةٌ وَ عَیْنَایَ إِلَیْکَ بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَةٌ وَ حَقٌّ لِمَنْ دَعَاکَ بِالنَّدَمِ تَذَلُّلًا أَنْ تُجِیبَهُ بِالْکَرَمِ تَفَضُّلًا سَیِّدِی أَ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاءِ خَلَقْتَنِی فَأُطِیلَ بُکَائِی أَمْ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ خَلَقْتَنِی فَأُبَشِّرَ رَجَائِی»؛[1] آقای من، آقای من، این دستان پر از گناه را به درگاهت بالا آوردم، و چشمانم امید به تو دارد، و کسی که با پشیمانی (از کرده خود) تو را در حال زار فراخواند، سزاوار آن است که با لطف و کرمت پاسخ گویی، آقای من! آیا مرا از تیره روزان قراردادی تا که بسیار بگریم، یا که از نیک بختان گردانیدی تا امیدوار باشم.
و در ادامه می فرمود: «سَیِّدِی مَا أَنَا وَ مَا خَطَرِی هَبْ لِی خَطَایَایَ بِفَضْلِکَ وَ جَلِّلْنِی بِسِتْرِکَ وَ اعْفُ عَنْ تَوْبِیخِی بِکَرَمِ وَجْهِک»؛ آقای من! من کی ام؟ از تو می خواهم که به فضلت از من درگذری، و بدی مرا بپوشانی، و با کرمت از توبیخ و سرزنشم عفو فرمائی!.
آن گاه به سجده افتاد و عرضه داشت: «أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ حَرُّهَا لَا یُطْفَی وَ جَدِیدُهَا لَا یَبْلَی وَ عَطْشَانُهَا لَا یَرْوَی»؛ به تو پناه می برم از آتشی که گرمایش خاموش نمی شود، و تازه اش کهنه نمی شود، و تشنه اش سیراب نمی گردد.
آن گاه گونه راست خود را بر زمین نهاد و عرض کرد: «اللَّهُمَّ لَا تُقَلِّبْ وَجْهِی فِی النَّارِ بَعْدَ تَعْفِیرِی وَ سُجُودِی لَکَ به غیر مَنٍّ مِنِّی عَلَیْکَ بَلْ لَکَ الْحَمْدُ وَ الْمَنُّ عَلَیَّ»؛ خدایا، پس از آن که صورتم برای تو سر به خاک نهاد و خاک آلود شد، دیگر این صورت را در آتش مسوزان، بدون آنکه من هیچ منّتی بر تو داشته باشم، بلکه تمام منت از آنِ تو بر من است.
آن گاه سمت چپ صورت خود را بر زمین گذاشت و عرضه داشت: «ارْحَمْ مَنْ أَسَاءَ وَ اقْتَرَفَ وَ اسْتَکَانَ وَ اعْتَرَفَ»؛ بر کسی که بد کرده و گناه کرد، و در برابرت به خواری افتاده و به نافرمانی و معصیت خود اعتراف نمود، رحم فرما.
آن گاه به سجده بازگشت و پیشانی خود را بر زمین نهاد و عرضه داشت: «إِنْ کُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ فَأَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ»؛ اگر من بنده بدی بودم ولی تو خدای خوبی هستی.
و در پایان صد بار عرضه داشت: «الْعَفْوَ الْعَفْوَ…»؛ از تو درخواست عفو و بخشش دارم.
(طاووس یمانی می گوید:) به گریه افتادم تا آنجا که صدای گریه من بلند شد و ناله هایم را امام سجاد (علیه السلام) شنید، و فرمود: «مَا یُبْکِیکَ یَا یَمَانِیُّ أَ وَ لَیْسَ هَذَا مَقَامَ الْمُذْنِبِینَ»؛[2] یمانی! چرا گریه می کنی؟ مگر اینجا جایگاه گناهکاران نیست… .
طاووس یمانی می گوید: همین برنامه حضرت سجاد (علیه السلام) را در سال بعدی در کوفه شاهد بودم.[3]
* میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
عارف کم نظیر، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در مورد شرافت ماه رجب و مراقبات آن می نویسد:
«این ماه، ماه بسیار شریفی است به این جهت که:
1. از ماه های حرام می باشد؛
2. از اوقات دعا می باشد و حتی در زمان جاهلیت به این مطلب مشهور بوده و مردم آن زمان منتظر این ماه بوده تا در آن دعا کنند؛
3. این ماه، ماه امیر المؤمنين (علیه السلام) مى باشد، همانطور که در بعضی از روایات آمده است؛ چنانچه شعبان، ماه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و رمضان ماه خدای متعال می باشد؛
4. شب اول آن یکی از چهار شبی است که تأکید به زنده نگه داشتن آن به عبادت شده است؛
5. دربارۀ روز نیمه آن آمده است که محبوب ترین روزها نزد خداوند بوده و زمان انجام عمل «استفتاح» است.
6. روز بیست و هفتم این ماه، مبعث پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) بوده، روزی که زمان ظهور رحمت خداوند می باشد، چیزی که از اول خلقت تاکنون مانند آن دیده نشده است.
این گوشه ای از فضایل این ماه بود و ما توان فهم تمام فضایل این ماه شریف را نداریم». [4]
* ما را از فضیلت ماه رجب محروم کردی!
این همه برکات ماه رجب را کسانی دریافت می کنند که شرائط عبودیت را رعایت کنند؛ یکی از خادمین آیت الله کوهستانی (ره) نقل می کند:
روزی آقا جان از من خواست به اتفاق هم به آسیاب آبی ایشان برویم، به سمت آسیاب حرکت کردیم و پس از رسیدن و استراحتی کوتاه، آقا آسیابان را خواست و به او گفت: چند روز قبل آرد چه کسی را به منزل ما فرستادی؟ آسیابان گفت: شخصی به نام میرزا علی اکبر (ظاهراً مردی متمکن و بهایی بوده است) گندم خوبی داشت و آردش بسیار سفید بود و من مزد آن را برای شما فرستادم، تا این جمله را گفت، آقا چهره اش تغییر کرد و با عصبانیت فرمود: مؤمن! ما را از فضیلت ماه رجب محروم کردی.
این توجه و مراقبت به خاطر آن بود که آیت الله دیدند، مدتی قلبشان اقبال و رغبت چندانی به عبادت ندارد و مانند گذشته از عبادت و نمازش لذت نمی برد.
در فکر و اندیشه بود که این نقطه تاریک را بیابد، ابتدا از منزل جستجو کرد و از خانواده پرسید آیا شما آرد از کسی قرض گرفته اید یا از آرد وقفی و یا سهم امام استفاده کرده اید؟ وقتی از منزل مطمئن شد، سراغ آسیابان را گرفت و متوجه گشت که این عدم رغبت از آن آردی است که آسیابان برای او فرستاده بود.[5]
* ذکر حاج آقا رحیم ارباب در ماه رجب
استاد مطهری (ره) در خاطرات رجبیه اش می نویسد: در ماه مبارک رجب که تابستان هم بود به اصفهان رفته بودیم، به درس آقای حاج آقا رحیم ارباب (ره) می رفتیم که از بزرگان هستند. من این ذکر را اول بار از این مرد شنیدم. می دیدم که خیلی کند صحبت می کند و اذکار را بالخصوص خیلی با تأنّی و حضور قلب می گوید: «سُبْحانَ الْإلهِ الْجَلیلِ، سُبْحانَ مَنْ لایَنْبَغِی التَّسْبیحُ الّا لَهُ، سُبْحانَ ذِی الْعِزَّةِ وَالْجَلالِ…» می دیدم این مرد مرتب اینها را می گفت. چون پیرمرد بود و نمی توانست روزه های مستحبی ماه رجب را بگیرد، آن را با این جبران می کرد.[6]
پی نوشت:
[1]. بحار الأنوار، محمدباقر مجلسى، مؤسسة الوفاء، بيروت، چاپ دوم، 1403ق، ج97، ص448.
[2]. بحارالانوار، ج100، ص448، ح 25.
[3]. همان، ج97، ص448.
[4]. المراقبات، میرزا جواد ملکی تبریزی، مترجم: ابراهيم محدث بندرريگى، ص96.
[5]. آیینه ایام، محمد آذرکار، انتشارات رزقی، بیرجند، 1387ش، ص404.
[6]. آشنائی با قرآن، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، ج8، ص231.
منبع: معاونت تبلیغ. سید جواد حسینی
متن خاطره از سایت آقای پناهیان:
وقتی به زندگی برخی از بزرگان نگاه میکنیم میبینیم که اصلاً اهل راحتطلبی نبودند و خیلی به نفس خودشان سخت میگرفتند. به عنوان مثال:
بنده یک مدتی از نزدیک با آقای جوادی آملی مراوده داشتم. در این مدت، چند مرتبه دیدم که ایشان وقتی در ماشین مینشینند، دستشان را به صندلی جلویی ماشین میگیرند و تکیه نمیدهند. اول فکر کردم که مشکلی برایشان پیش آمده، اما بعداً متوجه شدم که ایشان معمولاً تکیه نمیدهند. طبیعتاً کسی که به پشتیِ صندلی تکیه نمیدهد، باید عضلات کمرش را محکم نگه دارد و کمی به خودش فشار بیاورد و اینکار یکمقدار سخت است و مخالف راحتطلبی است.
ما یکبار در اردویی، خدمت آقای جوادی آملی بودیم، از ایشان تقاضا کردیم که «حاج آقا! تو را به خدا یکمقدار راحتتر باشید، چون اینطوری ما خیلی شرمنده میشویم!» چون ایشان در مراوده با دیگران، به حدّی ادب رعایت میکردند که آدم وقتی در محضر ایشان قرار میگرفت، برای اینکه بتواند یک نفَس راحت بکشد و بتواند یکمقدار خودش را کج و معوج کند، گاهی مجبور میشد از ایشان فاصله بگیرد و کمی آنطرفتر برود.
همچنین یکبار از فرزند آیتالله بهجت(ره) پرسیدم: «شنیدهام که آقای بهجت(ره) به بعضیها توصیه کرده بودند: اگر میخواهید خواب بر شما غلبه نکند، نشسته بخوابید.» فرزند آقای بهجت(ره) پاسخ داد: «بله همینطور است! خود آقای بهجت(ره) هم اکثراً نشسته میخوابیدند. این هم، همان صندلیای است که ایشان روی آن میخوابیدند.»
بنده آن صندلی را دیدم، که واقعاً ساده و معمولی بود(چندان راحت نبود). و بعد هم فرزند آقای بهجت(ره)، چند تا از عکسهای ایشان را به من نشان داد که آقای بهجت(ره) بر روی آن صندلی نشسته بودند و در همان حالتِ نشسته، خوابیده بودند.
البته نمیگویم که شما هم مثل این بزرگواران زندگی کنید، ولی لااقل به این قلهها نگاه کنید و بحث مبارزه با راحتطلبی را جدی بگیرید. راحتطلبی یکی از مصادیق مهم هواپرستی و اولین گرایشی است که بستر حبالدنیا و گرایشهای بد دیگر را در انسان ایجاد میکند. راحتطلبی حتی قبل از لذتطلبی، انسان را با خودش درگیر میکند. اگر شما در مرحلۀ راحتطلبی، با راحتطلبی خودتان مقابله نکنید، بعید است که در جریان لذتطلبی نفس بتوانید در مقابل لذتها بایستید. و کسی که علیه راحتطلبی خودش قیام کند، طبیعتاً مبارزه با لذتطلبی برایش آسانتر خواهد بود. پس شروع کنید با راحتطلبی خودتان مخالفت کنید، تا گرفتار لذتطلبی نشوید.
خدا دائماً مشغول بندۀ خود است؛ یا زمینهای برای رشد، یا مقدماتی برای توبه او فراهم میکند، یا او را از بلا حفظ میکند و یا نعمتی به او میرساند.
بسم الله الرحمان الرحیم
حضرت امام صادق (ع) فرمود: « کسی که در راه زیارت خانه خدا در مکه، در حال رفتن یا برگشتن از دنیا برود، از ناله بزرگ روز قیامت در امان خواهد بود و اگر در حال احرام از دنیا رفته باشد، لبیک گویان در روز قیامت محشور می گردد.
فاجعه مصیبت بار و خونین سرزمین منا در مکه معظمه و جان باختن و جراحت تعداد کثیری از حجاج بیت الله الحرام از جمله حجاج ایرانی، در روز عید سعید قربان، این عید عظیم مسلمانان را به عزای جهان اسلام تبدیل کرد
عزیزان هموطن ما همچون ابا عبدالله با حج ناتمام و لبانی تشنه در گرمای سوزان برای انجام فریضه واجب الهی به لقاء حق شتافتند و با لباس احرام و از کنار خانه خدا به جایگاه ابدی پرواز کردند که شاید این عید قربان برای آنها عیدی ابراهیمی بوده است که جان را تقدیم کرده اند
وقوع این حادثه دلخراش در چنین مراسم مهمی و تکرار حوادث تلخ در حج امسال، نهایت بیکفایتی و سوء مديريت حاکمان آل سعود در اداره حرمین شریفین و خادمی زائرین بیتالله الحرام را به نمایش گذاشت.
بدون شک دخالت های نابجا در امور سایر کشورهای اسلامی و درگیر شدن در جنگهای متعدد خونین و بی هدف همچون کشتار مردم مظلوم یمن و حمایت از گروه های تندرو و افراطی در بحرین، عراق و سوریه، مسوولان عربستان را در اجرای وظایف خویش و تأمین امنیت موسم حج ناتوان کرده است
واقعه فاجعه منا بار دیگر اثبات کرد که شیوخ و اشراف عربستان که بسان مترفین نمیتوانند عهدهدار پردهداری عظیمترین میراث بشر یعنی بیتاللهالحرام باشند..
اگرچه التیام این درد جانکاه تفسیر راستین آیه «و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله» می باشداما کمترین انتظارپذیرش واقعی مسئولیت و سوء مدیریت مسئولان برگزاری این مراسم و لزوم پاسخگویی آنان به افکارعمومی جهان اسلام است.
مدرسه علمیه امام حسن مجتبی (ع) ضمن ابراز همدردی با خانواده های معزز جان باختگان و اعلام نهایت تاسف و تألم خود از این مصیبت جانسوز، این فاجعه ناگوار را به پیشگاه حضرت ولی عصر(عج) ، مقام معظم رهبری امام خامنه ای(مدظله العالی)، همه مسلمانان و به ویژه به ملت بزرگوار ایران اسلامی؛ تسلیت و تعزیت گفته و ازدرگاه خداوند منان برای جان باختگان غفرانالهی و برای مجروحان و مصدومان سلامتی و بهبودی کامل آرزو میکند.
آدم های بزرگ درباره ایده ها سخن می گویند.
آدم های متوسط درباره چیز ها سخن می گویند.
آدم های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند.
آدم های بزرگ درد دیگران را دارند.
آدم های متوسط درد خودشان را دارند.
آدم های کوچک بی دردند.
آدم های بزرگ عظمت دیگران را می بینند.
آدم های متوسط به دنبال عظمت خود هستند.
آدم های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند.
آدم های بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند.
آدم های متوسط به دنبال کسب دانش هستند.
آدم های کوچک به دنبال سواد هستند.
آدم های بزرگ سکوت را برای سخن گفتن بر می گزینند.
آدم های متوسط گاه سکوت را برای سخن گفتن ترجیح می دهند.
آدم کوچک با سخن گفتن بسیار، فرصت ساز خود می گیرند.
در روزگاران قدیم زنی بود که مهمان دوست نداشت…!!
روزی همسر او به نزد حضرت محمد(ص)میرود و بازگو میکند که همسر من مهمان دوست ندارد…!!!
حضرت محمد به مرد میگوید:برو و به همسرت بگو من فردا مهمان شما هستم… فردای آنرور حضرت محمد مهمان آن زن میشود… هنگام رفتن از آن خانه زن میبیند که پشت عبای حضرت محمد(ص) پراز مار و عقرب است .زن فریاد میزند یا محمد(ص)
عبای خود را بیرون بیاورید…
حضرت محمد(ص* می فرمایند “…
اینها قضا و بلای خانه شما است که من می برم…
پس مهمان حبیب خداست و از روزی اهل خانه کم نمیشود و قضا و بلای اهل خانه را با خود می برد…