در روزگاران قدیم زنی بود که .......
02 شهریور 1394 توسط مدرسه علمیه امام حسن مجتبی(ع)
در روزگاران قدیم زنی بود که مهمان دوست نداشت…!!
روزی همسر او به نزد حضرت محمد(ص)میرود و بازگو میکند که همسر من مهمان دوست ندارد…!!!
حضرت محمد به مرد میگوید:برو و به همسرت بگو من فردا مهمان شما هستم… فردای آنرور حضرت محمد مهمان آن زن میشود… هنگام رفتن از آن خانه زن میبیند که پشت عبای حضرت محمد(ص) پراز مار و عقرب است .زن فریاد میزند یا محمد(ص)
عبای خود را بیرون بیاورید…
حضرت محمد(ص* می فرمایند “…
اینها قضا و بلای خانه شما است که من می برم…
پس مهمان حبیب خداست و از روزی اهل خانه کم نمیشود و قضا و بلای اهل خانه را با خود می برد…