فوايد امام غايب (قسمت اول)
شكّي نيست كه تمام آنچه در شأن امام(عليه السلام) گفته شد، ارتباطي به حضور ظاهري او ندارد و امام غايب نيز مانند امام حاضر، واسطة فيض الهي است.
افزون بر بهرههاي ياد شده، فايدههاي ديگري هست که البته مشروط به اعتقاد و باور به ايشان است. برخي از فوايد اين بخش بدين قرار است:
1. نگهباني از آيين خداوند با هدايتهاي باطني
بيگمان پيشوايان معصوم(عليهم السلام)، معلّمان و مربّيان اصلي انسانها هستند و مردم، همواره از زلال معارف ناب آن بزرگواران بهرهها بردهاند. در زمان غيبت نيز، اگرچه دسترسي مستقيم و استفاده همهجانبه از محضر امام عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ممکن نيست، آن معدن علوم الهي به راههاي مختلف، گره از مشکلات علمي و فکري شيعيان باز ميکند.
اين مهّم نه فقط در در دوره غيبت صغرا، با پاسخگويي به پرسشهاي مردم و دانشمندان، از طريق نامههاي امام که به توقيعات مشهور است، تحقق يافت، بلکه در دوران غيبت کبرا نيز به صورت هدايتهاي باطني صورت پذيرفت.
بنابراين شکي نيست که بقاي مکتب تشيّع در گرو حمايتهاي آن امام پنهان بوده است. شيعه بر اين باور است که آن حضرت همواره در هنگامههاي حساس و حوادث تعيينکننده، بسان دستي غيبي ارادههاي نقشآفرين را در جهت اصلاح امور، هدايت کرده، اين باور الهي را از نابودي در پناه گرفته است.
اين اصلاحات به طور عمده با هدايتهاي باطني صورت ميپذيرد. هدايتهايي که گاهي به وسيلة شخص امام و گاهي به وسيلة ديگران دربارة صالحان و شايستگان انجام ميگيرد.
امام از راه باطن، بر نفوس افراد اشراف دارد و آنان را مورد هدايت و تربيت خود قرار ميدهد. با القاهاي نيکو، يا با نگهداشتنهاي باطني، راه برخي از افراد را عوض ميکند يا آنها را در راه صحيحي که دارند، استوار و ثابت قدم ميدارد؛ گر چه اين هدايت، از ديدگان پنهان است.
چه بسيار افرادي که يکباره از راهي که داشتند، برگشتند و هرگز حاضر نشدند دوباره بدان برگردند و چه بسيار افرادي که در کار خود متزلزل و مردد بودند؛ ولي يکباره در آن مستقر شدند.
2. نگهداشت جامعه از نااميدي و سرخوردگي
بدون شكّ باور به امام غايب(عجل الله تعالي فرجه الشريف) سبب اميدواري مسلمانان به آينده روشن ميشود. اين اميدواري، از بزرگترين اسباب موفقيّت و پيشرفت است. جامعه شيعي، طبق باور خويش به وجود امام شاهد و زنده، همواره منتظر ظهور آن حضرت است. او را در ميان خود نميبيند؛ اما خود را يگانه و جدا از او نميداند. باري، امام پنهان، همواره مراقب حال و وضع شيعيان است و همين مسأله باعث ميشود پيروانشان به اميد لطف و عنايت حضرتش، براي رسيدن به وضع مطلوب جهاني تلاش كنند.
به بيان ديگر، امام ـ اگر چه غايبـ نقطة اتکايي است که پيروان خود را در ورطههاي نابودي و نااميدي در حمايت و پناه خود ميگيرد و بسان پناهگاهي مطمئن پيروان خود را به تلاش و کوشش در راه رشد و تعالي وا ميدارد.
بنابراين حالت اميد و انتظار به آينده از فوايد ديگري است که بر وجود آن حضرت مترتب است. بدون ترديد جامعهاي که به پيشواي زنده ـ اگر چه غايب ـ معتقد است، همواره از فرو افتادن در نااميدي در امان خواهد بود. و شکي نيست جامعهاي که دچار نااميدي شد، رو به انحطاط خواهد رفت.
امروزه جامعه شيعي، استواري، پويايي و شادابي خود را مرهون اين باورمندي ميداند که از فوايد آن امام پنهان به حساب ميآيد.
آري، اوضاع نابسامان و اسفبار جهان و سيل بنيانكن ستم و بيداد، خيرخواهان بشريّت را نگران كرده است؛ به گونهاي كه ممكن است گاهي در اصل قابليت اصلاح بشر ترديد كنند. در اين صورت، يگانه روزنه اميدي كه براي بشر باز ميماند و يگانه بارقه اميدي كه در اين جهان ظلمتزده، اميد ميآفريند، همان انتظار فرج و فرارسيدن عصر سراسر عدل حكومت توحيد و نفوذ دستورهاي الهي است.
پي نوشت ها:
1. صافي گلپايگاني، لطف الله، وابستگي جهان به امام زمان(عجل الله تعالي فرجه شريف)، ص7.
2. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا(عليه السلام)، ج1، ص262.
3. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 207، ح 22.
4. شيخ کلينی, کافی, ج1, ص179, ح10.
5. همان، ص144, ح23.
6. ر.ك: صافي گلپايگاني، لطف الله، وابستگي جهان به امام زمان(عجل الله تعالي فرجه