فوايد امام غايب (قسمت اول)
بايد توجه داشت كه اصل وابستگي ساير ممكنات به امام(عليه السلام) و چگونگي آن و مسايل مشابه آن را دانشمندان و عالمان حكمت و عرفان با دلايل عقلي و فلسفي و عرفاني در محل خود اثبات كردهاند؛ چنانكه به وسيلة وحي و خبر آنان كه با عالم غيب ارتباط و اتصال دارند و از غيب عالم و علم كتاب و رابطه نهاني و پنهاني ممكنات با يكديگر ـ به اذن الهي و به عنايت و لطف او ـ مطلع ميباشند نيز ثابت است. طبق همين اطلاعاتي كه ايشان به ما ميدهند، بر فرض كه دليل عقلي مستقلي هم نباشد، به آنچه خبر ميدهند اعتقاد مييابيم؛ زيرا براي تحقيق اينگونه موضوعات ـ به ويژه تفاصيل آن ـ راهي مطمئنتر و باوربخشتر از وحي و اخبار انبيا و اوصياي آنها نيست.1
در روايات فراواني به اين حقيقت اشاره شده که جهان هستي به برکت وجود انوار پاک معصومان(عليهم السلام) آفريده شده است.
رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) خطاب به مولاي متقيان(عليه السلام) فرمود:
يَا عَلِيُّ! لَوْ لَا نَحْنُ مَا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ وَ لَا حَوَّاءَ وَ لَا الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْأَرْض… ؛2
اي علي! اگر ما نبوديم، خداوند، آدم و حوا را و بهشت و جهنم و آسمان و زمين را خلق نميكرد….
بدون شكّ به همان ميزان كه موجودات در هنگام پديدآمدن، نيازمند فيض الهي هستند، در دوام و استمرار وجود نيز نيازمند فيض خداوندي هستند.
در روايات فراواني پيشوايان معصوم(عليهم السلام) واسطههاي فيض الهي معرفي شدهاند.
بدون هيچ توضيحي به روايتي اشاره ميکنيم که امام صادق(عليه السلام) از پدرش و او از امام سجّاد(عليه السلام) نقل کرده است که فرمود:
ما پيشوايان مسلمين و حجّتهاي خداوند بر جهانيان و سرور مؤمنان و رهبر سپيدجبينان و مولاي اهل ايمانيم. و ما امان اهل زمينيم همچنان که ستارگان امان اهل آسمانند. و ما کساني هستيم که خداوند به واسطة ما آسمان را نگاهداشته تا بر زمين نيفتد، مگر به اذن او و به واسطة ما زمين را نگاه داشته که اهلش را نلرزاند. به سبب ما باران را فرو فرستد و رحمت را منتشر کند و برکات زمين را خارج سازد. و اگر نبود که ما بر روي زمينيم، اهلش را فرو ميبرد.3
پس به سبب وجود امام و پيامبر(عليهم السلام) است که نه فقط ما، که جهان هستي از برکت فيضهاي الهي بهرهمند ميشوند.
امام صادق(عليه السلام) درباره حضور حجّت بر روي زمين ميفرمايد:
لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ4؛
اگر زمين بدون امام بماند، فرو ميريزد.
آن حضرت، در سخني ديگر به جزئيات بيشتري دربارة فوايد تکويني امام اشاره فرموده است:
…بِنَا أَثْمَرَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَيْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ جَرَتِ الْأَنْهَارُ وَ بِنَا يَنْزِلُ غَيْثُ السَّمَاءِ وَ يَنْبُتُ عُشْبُ الْأَرْضِ وَ بِعِبَادَتِنَا عبدالله وَ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُبِدَ اللَّهُ…5 ؛
…به سبب ما درختان ميوه ميدهند و ميوهها به ثمر ميرسند و رودها جاري ميشوند، و به سبب ما ابر آسمان ميبارد و گياهان از زمين ميرويند و به بندگي ما خداوند پرستيده ميشود و اگر ما نبوديم، هرگز خداوند پرستيده نميشد….
بدينسان بهرهمندي همة آفريدهها از هستي و ادامة وجود، بستة به وجود حجّت روي زمين است.
البته اين نوع بهرهمندي، ارتباطي به پذيرش يا ردّ امام ندارد و خداوند به واسطة وجود امام، تمام موجودات را بهرهمند ميکند.
بنابراين، اين دسته از فايدهها كه تمام هستي را شامل ميشود ويژة هيچ گروه يا بخشي از موجودات نيست. بر خلاف فايدههاي دسته دوم كه به شناخت و معرفت امام بستگي دارد و شامل افراد معتقد به آن حضرت ميشود.
بنابراين اگر تقدير خداوند تواناي حكيم، چنان باشد كه ـچنانكه بعضي از فرشتگان، واسطة نزول برخي بركات شدهاند ـ فيضهاي عام و خاص به واسطة امام به آفريدگان برسد و امام مجراي فيض باشد، خواه ناخواه وجود و بقاي ساير ممكنات كه به فيض الهي حدوث و بقا دارند، به مجراي فيض مرتبط خواهند بود. در فرض عدم اين مجاري فيض، باز هم فياضيت خدا ـ اگر قصور در مفاض نباشد ـ برقرار است؛ امّا ميتوان گفت ممكنات همة آن استعداد را ندارند كه بدون واسطه، تلقي فيض كنند و قصور خودشان مانع از كسب فيض مستقيم است6.