مدرسه علميه امام حسن مجتبي (ع) تهران

«مخلصین» از نگاه قرآن

18 فروردین 1395 توسط مدرسه علمیه امام حسن مجتبی(ع)

پرسش : منظور از «مخَلصین» در قرآن چه کسانی می باشد؟
پاسخ اجمالی: طبق برخی از آیات قرآن، شیطان از گمراه کردن «مخلصین» اظهار عجز کرده؛ زیرا مخلَصین - به فتح لام به معناى خالص شده - کسانى هستند که خداوند عالم، آنها را به خاطر تلاش و کوشش در راه اخلاص خویشتن، از هر ناخالصى پاک کرده، و به همین دلیل تمام وجودشان تعلّق به خدا دارد. طبیعى است که شیطان از آنها نصیبى نخواهد داشت، و غیر خداوند در دل آنها جاى ندارد؛ مسلّماً چنین صفتى همراه با مقام عصمت است و مصداق بارز آن انبیاء و امامان معصوم می باشند.
پاسخ تفصیلی: در قرآن به آیاتی برخورد مى کنیم که اشاره به مسأله عصمت انبیا دارد، و آن هنگامى است که شیطان از درگاه خدا رانده شد و کمر به دشمنى انسان ها بست، و (گفت: به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد، ـ مگر بندگان خالص شده ات، از میان آنها)؛ «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ـ إِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمْ الْمُخْلَصِینَ».(1)
این تعبیر منحصر به آیه فوق نیست؛ بلکه در آیه 39 و 40 سوره حجر نیز همین معنا با تفاوت مختصرى آمده است: «قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِى لاَُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِى الاَْرْضِ وَ لاَُغْوِیَنَّهُم اَجْمَعِینَ * اِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ».
در آیات دیگری نیز این مطلب دیده مى شود، که درباره گروهى از انبیاى بزرگ مى فرماید: (ما آنها را با خلوص ویژه اى خالص گرداندیم، که همان یادآورى سراى آخرت بود)؛ «إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَة ذِکْرَى الدَّارِ».(2)
مخلِص - با کسر لام به معناى خالص کننده - مرحله والایى از تقوا و پاکى دل است و از آن بالاتر و والاتر مخلَص - به فتح لام به معناى خالص شده - است، همان کسانى که خداوند عالم ، آنها را به خاطر تلاش و کوشش در راه اخلاص خویشتن، از هر ناخالصى پاک کرده، و به همین دلیل تمام وجودشان تعلّق به خدا دارد و طبیعى است که شیطان از آنها نصیبى نخواهد داشت، و غیر خداوند در دل آنها جاى ندارد; لذا به غیر از او نمى اندیشند، و جز رضاى او را نمى طلبند.
مسلّماً چنین صفتى همراه با مقام عصمت است؛ زیرا آنها از قلمرو نفوذ شیطان بیرون رفته اند، به گونه اى که شیطان هرگز طمع در منحرف ساختن آنها نمى کند.
از نظر صفات درونى و انگیزه ها نیز ، براى خدا خالص شده اند و به همین دلیل به گرد خطا نمى گردند، و به سراغ هوا نمى روند.
بدیهى است اگر شیطان آنها را از سوگند خود دائر بر گمراه ساختن فرزندان آدم مستثنا مى کند نه به خاطر این است که براى «مخلصین» احترام خاصّى قائل است؛ بلکه به خاطر مسلّم بودن عجز و ناتوانیش از وسوسه آنها است.
اگر چه در آیات فوق تصریحى درباره خصوص انبیاء یا امامان معصوم دیده نمى شود ولى اگر «مخلصین» را به هر معنا هم تفسیر کنیم، انبیاء و اوصیاى الهی در مفهوم آن وارد خواهند بود ، چرا که در میان عبادالله (بندگان خاص خدا) کسى از آنها بالاتر نیست.
قابل توجّه این که: در داستان حضرت یوسف(علیه السلام) در قرآن مجید، آن تأیید الهى که مانع از ارتکاب گناه و سبب عصمت مى شود، بر محور اخلاص دور مى زند نیز مشخص شده است، خداوند در این باره مى فرماید: «کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ»؛ (اینچنین کردیم تا بدى و فحشا را از او دور سازیم؛ چرا که او از بندگان خالص شده ما بود)(3)
این تعبیر نشان مى دهد که هرکس «مخلص» باشد ، به هنگامى که در کشاکش هیجان هواى نفس و وسوسه هاى شیطانى قرار مى گیرد، با امدادهاى الهى از آن رهایى مى یابد. جمله ِ «إنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ» از قبیل قیاس منصوصُ العِلّه است و به مفهوم آیه عمومیت مى دهد.
هنگامى که یوسف(علیه السلام) توانست در مقابل امواج خروشان و ویرانگر گناه - که کشتى وجود او را از هر سو احاطه کرده بود، و در شرایط فوق العاده حسّاس و خطرناک در برابر وسوسه هاى شدید آن زن زیبا، در حالى که جوان و مجرّد بود - مقاومت کند، مفهوم معصوم بودن انبیاء در پرتو اخلاص روشن مى شود. نتیجه این که پیامبران از مصادیق بارز « مخلصین » می باشند.(4)

پی نوشت:

(1). سوره ص ، آیه 82.
(2). سوره ص ، آیه 45.
(3). سوره یوسف، آیه 24.
(4). گرد آوري از کتاب: پيام قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، 1386 ه. ش‏ ،ج7، ص 96.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی

 

 نظر دهید »

خوابیدن آقای بهجت(ره) در حالت نشسته/تکیه ندادن آقای جوادی آملی به پشتیِ صندلی

17 فروردین 1395 توسط مدرسه علمیه امام حسن مجتبی(ع)

متن خاطره از سایت آقای پناهیان:

وقتی به زندگی برخی از بزرگان نگاه می‌کنیم می‌بینیم که اصلاً اهل راحت‌طلبی نبودند و خیلی به نفس خودشان سخت می‌گرفتند. به عنوان مثال:

بنده یک مدتی از نزدیک با آقای جوادی آملی مراوده داشتم. در این مدت، چند مرتبه دیدم که ایشان وقتی در ماشین می‌نشینند، دستشان را به صندلی جلویی ماشین می‌گیرند و تکیه نمی‌دهند. اول فکر کردم که مشکلی برای‌شان پیش آمده، اما بعداً متوجه شدم که ایشان معمولاً تکیه نمی‌دهند. طبیعتاً کسی که به پشتیِ صندلی تکیه نمی‌دهد، باید عضلات کمرش را محکم نگه دارد و کمی به خودش فشار بیاورد و این‌کار یک‌مقدار سخت است و مخالف راحت‌طلبی است.

ما یک‌بار در اردویی، خدمت آقای جوادی آملی بودیم، از ایشان تقاضا کردیم که «حاج آقا! تو را به خدا یک‌مقدار راحت‌تر باشید، چون این‌طوری ما خیلی شرمنده می‌شویم!» چون ایشان در مراوده با دیگران، به حدّی ادب رعایت می‌کردند که آدم وقتی در محضر ایشان قرار می‌گرفت، برای اینکه بتواند یک نفَس راحت بکشد و بتواند یک‌مقدار خودش را کج و معوج کند، گاهی مجبور می‌شد از ایشان فاصله بگیرد و کمی آن‌طرف‌تر برود.

همچنین یک‌بار از فرزند آیت‌الله بهجت(ره) پرسیدم: «شنیده‌ام که آقای بهجت(ره) به بعضی‌ها توصیه کرده بودند: اگر می‌خواهید خواب بر شما غلبه نکند، نشسته بخوابید.» فرزند آقای بهجت(ره) پاسخ داد: «بله همین‌طور است! خود آقای بهجت(ره) هم اکثراً نشسته می‌خوابیدند. این هم، همان صندلی‌ای است که ایشان روی آن می‌خوابیدند.»

بنده آن صندلی را دیدم، که واقعاً ساده و معمولی بود(چندان راحت نبود). و بعد هم فرزند آقای بهجت(ره)، چند تا از عکس‌های ایشان را به من نشان داد که آقای بهجت(ره) بر روی آن صندلی نشسته بودند و در همان حالتِ نشسته، خوابیده بودند.

البته نمی‌گویم که شما هم مثل این بزرگواران زندگی کنید، ولی لااقل به این قله‌ها نگاه کنید و بحث مبارزه با راحت‌طلبی را جدی بگیرید. راحت‌طلبی یکی از مصادیق مهم هواپرستی و اولین گرایشی است که بستر حب‌الدنیا و گرایش‌های بد دیگر را در انسان ایجاد می‌کند. راحت‌طلبی حتی قبل از لذت‌طلبی، انسان را با خودش درگیر می‌کند. اگر شما در مرحلۀ راحت‌طلبی، با راحت‌طلبی خودتان مقابله نکنید، بعید است که در جریان لذت‌طلبی نفس بتوانید در مقابل لذت‌ها بایستید. و کسی که علیه راحت‌طلبی خودش قیام کند، طبیعتاً مبارزه با لذت‌طلبی برایش آسان‌تر خواهد بود. پس شروع کنید با راحت‌طلبی خودتان مخالفت کنید، تا گرفتار لذت‌طلبی نشوید.

 نظر دهید »

خدا دائماً مشغول بندۀ خود است

17 فروردین 1395 توسط مدرسه علمیه امام حسن مجتبی(ع)

خدا دائماً مشغول بندۀ خود است؛ یا زمینه‌ای برای رشد، یا مقدماتی برای توبه او فراهم می‌کند، یا او را از بلا حفظ می‌کند و یا نعمتی به او می‌رساند.

 نظر دهید »

خاطره از شهید مدافع حرم

15 فروردین 1395 توسط مدرسه علمیه امام حسن مجتبی(ع)

 نظر دهید »

شهدا... راه نشانم دهید...

15 فروردین 1395 توسط مدرسه علمیه امام حسن مجتبی(ع)

شهدا…
راه نشانم دهید…

عمریست که ز شما غافل مانده ام…
سرگردانم…
نمیدانم کجا باید هجرت کنم..
روز ها یک به یک میگذرد و همچنان سر خط مانده ام…

ای شهدا راه نشانم دهید….

فانوس های شبزنده داریتان همه روشن مانده است…
تا چند فانوس باید دنبال کنم… چقدر مانده تا به شهر شما نزدیک شوم…
دلم هوای سرودن نمیکند… نمیدانم چرا بهانه ی گریستن نمیکند…
نفسم دم آرام نمیکند
گویا هوای دلم سنگین تر شده است…
برای پریدن بهانه گیر تر شده است…
دستم به سوی شما ها درازتر شده است…
بغض رسیدن سریعتر شده است

دستم بگیرید که پاهای من… در این شهر گناه سست تر شده است…

چشم های عابر چشم براه تر شده است…
به شوق شهرتان اشک بار تر شده است…
این حال من است که مدتی بارانی ام…
سرم را به پای مادر گذارم که من زهرائیم…
یا فاطمـــة الزهرا سلام الله علیــــها(امُ الشــهداء)

 نظر دهید »

4 نظامی اسرائیلی در اسارت حماس

15 فروردین 1395 توسط مدرسه علمیه امام حسن مجتبی(ع)

حماس عکس 4 نظامی اسرائیلی به اسارت گرفته شده را منتشر کرد.

 نظر دهید »

پیام مهم مقام معظم رهبری و آیت الله بهجت به حزب الله در سال ۲۰۰۶/ هیبت آیت‌الله بهجت ما را وادار به سکوت می‌کرد/ روایت سید از رابطه آیت‌الله بهجت با امام زمان(عج)

15 فروردین 1395 توسط مدرسه علمیه امام حسن مجتبی(ع)

آیت‌الله سید حسن نصرالله در گفت‌و‌گو با شبکه تلویزیونی المنار در مورد چگونگی آشنایی با آیت‌الله بهجت (ره) و شخصیت و ویژگی این عالم و عارف بزرگ، به ایراد نظرات خود پرداخت.

او در جواب سؤالی در مورد چگونگی دیدار اول گفت: در سفر اول با برادران ایرانی دیدار کردیم و برای پیگیری مسائل منطقه و لبنان و مسائل مقاومت و با مسئولان حزب‌الله بودیم . در سفر اول خواستیم به قم برویم. در آن سفر اطلاعات ما در مورد قم اندک بود و شنیده بودیم که هنگامی که به قم رفتید با آیت الله بهجت حتما

دیدار

کنید. در آن مجموعه مسئولان حزب‌الله، سید موسوی نیز همراه ما بود و من در سنین جوانی بودم.

در آن دیدار با هیبت آیت الله بهجت اشنا شدم و اغلب جلسه، وی ساکت بود و ما نیز نمی توانستیم به وی نگاه کنیم.

در آن دیدار شهید عباس خواستار برخی نصایح شد و آیت الله بهجت نیز گفت که به نماز و صلوات و استغفار بسیار پایبند باشید

این دیدار و شناخت اول بود. در دیدارهای بعدی‌مان از ایران ملتزم بودیم که به دیدار آیت الله بهجت نیز برویم.

دبیرکل حزب‌الله لبنان به نکته دیگری نیز اشاره کردند و گفتند: ایشان روزی برای بنده پیغام فرستادند و گفتند از این پس روزی دو بار صبح و عصر هر بار سه بار ذکر «"اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من تشاء» را بگویم. ابتدا تصور کردم که این را به دلیل خطر ترور و مشکل امنیتی فرموده اند اما چند ماه بعد جنگ آغ

از شد و اسراییل هرنقطه ای را که فکر میکرد من در آن هستم، بشدت بمباران کرد. آنگاه فهمیدم علت توصیه این ذکر چه بود

سوال: چه جاذبیتی در آیت الله بهجت بود و چه کنز علمی در وی وجود داشت؟

نکات بسیاری در عرفان و سیر و سلوک و مسیر معنوی در وی بود. تمام چیزهایی که غالب لبنانی ها دنبال آن هستند.ارتباط کمی بین علمای لبنانی و ایرانی بود و عمدتا توجهی به این مساله نیز نمی شد.

در آن دوران ما نسبت به شخصیت اما خمینی (ره) علاقه قلبی ویژه ای داشتیم و ما رابطه بین امام با مردم و بالعکس را در چهره امام می‌دیدم. ما از دور با امام خمینی آشنا و شیفته او شدیم.

سوال: شخصیت آیت الله بهجت را چگونه توصیف می کنید و چه تاثیری در زندگی شما داشت؟

ما کتاب می خواندیم، اما اینگه در محضر شخصی بنشینی که نماد انسان کامل بود و مراحل عرفان را سیر کرده بود و کسی که تمام کلماتی که از وی می شنیدیم اثرات عجیبی داشت و ما می‌توانستیم از او استفاده کنیم و در شرایط سخت از قدرت کلمات او استفاده کنیم. مسأله دیگری بود

یقین، رجوع به خداوند و توسل با عبارات دلنشین برای ما بسیار تأثیرگذار بود.

سول: تأثیرات بهجت در مقاومت و حزب‌الله چگونه بود؟

تمام مسئولان حزب الله از جوانان و بزرگان از محضر او بهره می بردند. هنگامی که ما به دیدار او می رفتیم و به لبنان باز می‌گشتیم تجریه معنوی خود را بازگو می کردیم.

برادران ایرانی نیز که از دیدار ایشان سخن می گفتند ما به سخنان آنان اعتماد می کردیم و گوش می کردیم. پس از رحت امام خیمنی نیز ما نسبت به رفتن به قم و دیدار با آیت الله بهجت بسیار حریص بودیم.

سوال: چه نصایحی در دیدار با آیت‌الله بهجت گفته می‌شد؟

در دیدارهایی که من بعنوان مسئول حضور داشتم، گزارش اندکی از اوضاع لبنان می دادم و ایشان به خوبی گوش می کردند و توصیه

های لازم را می فرمودند و از یقین و توکل به خداوند بسیار سخن می گفتند.

در بقیه دیدارها عمدتا در مورد مسائل شخصی چون دوری از گناه، درس خواندن، تدریس، کتاب خواندن و … سخن گفته می شد.

در ادامه به لطف اینترنت، ما توانستیم درس‌های خارج ایشان را نیز دنبال کنیم.

سوال: پس از شهادت پسرتان هادی، آیت‌الله بهجت پیام تسلیت فرستاد، مضمون این پیام چه بود؟

مضمون پیام دقیقا یادم نیست. اما پس از آن در سفر به قم از وی به خاطر این پیام تشکر کردم.

سؤال: هنگامی که خبر وفات آیت‌الله بهجت (ره) را شنیدید چه احساسی به شما دست داد؟

همگی بسیار متأثیر شدم. از این لحاظ که وی را یک منبع همیشگی برای پاکی روح و فکر می‌دانستیم. او در سطح روحی و معنوی یک سند زنده بود. ما معتقد بودیم که او نمونه کامل یک عارف است که تواسنته مسیر عرفان و شناخت را بپیماید.

ج: آیا کرامتی از کرامات آیت الله بهجت را مشاهده کردید؟

من دو قصه را یادم است: قصه اول که به نسبت من بسیار مهم بود. پس از وفات امام خیمنی، در آن زمان در تشکیلات حزب‌الله منصبی به نام د

بیرکلی حزب الله وجود نداشت، دبیرکلی حزب‌الله پس از آن به وجود آمد، دبیرکلی عنوان رهبر نیست اما صلاحیت‌های بالایی دارد.

در آن زمان من در سن پایینی بودیم. اما در جلسه‌ای بزرگان به این نتیجه رسیدند که من این مسئولیت (دبیرکلی) را بر عهده بگیریم. این مسأله را با من در میان گذاشتند اما من نپذیرفتم و گفتم که من نمی‌توانم این مسئولیت را بپذیرم نه از لحاظ کفایت و نه اخلاقی و نه … حائز این مسئولیت نیستم. آن‌ها به من گفتند که باشد تو فقط مسئولیت را بر عهده بگیر ما کمکت می‌کنیم. من گفتم محال است که بر عهده بگیرم. پس از مجادلات زیاد گفتم که بنابراین استخاره می گیریم و استخاره بین من و شما تصمیم می‌گیرد. گفتند باشد. آن‌ها رفتند قرآن آوردند و در ادامه هیچ کس حاضر نشد در مورد چنین مساله مهمی استخاره بگیرد. در انتها مبنا بر این شد که از آیت‌الله بهجت طلب استخاره کنیم. یکی از برادران مامور شد که به دیدار ایت‌الله بهجت (ره) برود و خواستار استخاره شود. او اصلا نمی‌دانست برای چه و به چه منظوری خواستار استخاره هستیم، به او فقط گفته بودیم که پیش آیت‌الله بهجت برو و از ایشان طلب استخاره کن. هنگامی که آیت‌الله بهجت استخاره کرده بودند، به فرستاده ما گفته بودند که به سید بگو به امید کمک کسی این مسئولیت را نپذیرد، کسی تو را کمک نمی‌کند.

در مورد مسأله بعدی، یکی از برادران اصرار داشت که در دیدار ما با ایت‌الله بهجت، او نیز حضور داشته باشد، پس از کلی اصرار، به او گفتم که باشد، تو همراه ما بیا اگر اجازه حضور دادند، شما هم وارد شو. او در ان دیدار از ایت‌الله بهجت خواستار استخاره شد و ایشان نیز بدون اینکه دعای مفصلی بخواند (عادتشان در استخاره همین‌گونه بود، دو کلمه‌ای ذکر می‌گفتند و قرآن را باز می‌کردند) قرآن را باز کردند و بعد به این دوستمان گفتند که شما به این سفر نرودی، شما را نمی‌پذیرند. در همان لحظه رنگ صورت ا

ین فرد به ناگاه تغییر کرد و بعد زا اینکه از منزل آیت‌الله بهجت بیرون آمدیم، دیدیم که بی قرار است و راه رفتنش غیر عادی است، گفتیم که مگر چه شده است؟ او گفت که من تصمیم داشتم برای تبلیغ به یک کشور غربی بروم و به مدت یک ماه نزد چند از بستگانم بمانم، اما پیش خودم مردد بودم که‌ایا من را می‌پذیرند که یک ماه نزدشان زندگی کنم یا نه؟ که آیت‌الله بهجت دقیقا به این مسأله اشاره کردند. او گفت که من به این جور مسائل اعتقادی نداشتم اما امروز به شخصه آن را تجریه کردم.

سؤال: چه نکته ویژه‌ای در عرفان‌ آیت‌الله بهجت وجود داشت که در عرفای دیگر کمتر دیده می‌شد؟

او دائما ما را به معصومین و پیامبر اکرم (ص) رجوع می‌داد، نه به فلان فیلسوف یا عارف و … . او مصداق منبع خالص و اصیل بود. او همچنین بسیار ساده و به دور از پیچیدگی بود و اینگونه نبود که یک چیزی را بگوید و تو تمام عمرت را برای فهمدینش صرف کنی. بسیار ساده سخن می‌گفت.

سخنی که می‌گفت همه می‌فهمیدند، از کشاورز و آهنگر و کارگر و عالم حوزوی .. همه متوجه سخنانش می‌شدند. او مدرسه سیر و سلوک برای همه مردم بود، نه برای خواص. همه مردم می‌توانستند از او استفاده کنند.

سؤال: کرامات بسیاری از آیت‌الله بهجت گفته شده است؛ امام خمینی (ره) می‌گفتند که ایشان مرگ اختیاری دارند و قائدنا الخامنه ای نیز فرموده‌اند که ایشان منبع لایزال کرامات هستند، مقام معنوی و کرامات ایشان در چه سطحی ود؟

من ضعیف‌تر از این هستم که به این سوال جواب بدهم. نمی‌دانم.

سؤال: امام خمینی کمتر به دیدار کسی می‌رفتند اما به دیدار آیت‌الله بهجت (ره) پایبند بودند. امام خامنه‌ای نیز بسیار به دیدار ایشان می‌رفتند و مشورت می‌گرفتند. این روابط را چگونه توصیف می‌کنید.؟

رابطه مشخص است، اما کیفیت رابطه مشخص نیست. اما معلوم است که امام راحل و امام خامنه‌ای به آیت‌الله لهجت ارادت و از او طلب دعا داشتند و به عظمت و مقام روحانیت او بسیار اعتقاد داشتند.

سؤال: چگونه آیت الله بهجت را به عنوان یک عارف به نسبت عارفی که در بین مردم است و عارفی که عزلت پیشه می‌کند توصیف می‌کنید؟

این از خصائص ایشان بود که تمام عمرش را صرفا به خود نپرداخت و با مردم در ارتباط بود، با مردم عادی و حوزوی در ارتباط بود.این محبت عظیم و احترام شدید از طرف عامه مردم، حتی کسانی که در عمرشان ایشان را ندیده بودند، نسبت به ایشان وجود داشت و آن‌ها به ایشان ارادت داشتند. آیت‌الله بهجت با سن بالایشان از مردم کناره نمی‌گرفت. این رابطه دو سویه بود و ایشان برای خود مسئولیت بزرگی را در قبال امت قائل بود.

سؤال: به عنوان رهبر مقاومت لبنان، توصیفتان در مورد عرفان چیست؟ و در چه سطحی عرفان در مقاومت حزب‌الله نمود پیدا کرده است؟

هنگامی که به سالهای تأسیس مقاومت در حزب‌الله باز می‌گردیم، اسرائیل به بیروت رسیده بود و جامعه بین‌المللی همگی اسرائیل را حمایت می‌کردند و دولت‌های عربی سکوت کرده بودند و جمهوری اسلامی ایران نیز مشغول حمله صدام بود. وضع لبنان بسیار سخت بود. چه چیزی باعث شد تا مقاومت در برابر قوی‌ترین ارتش خاورمیانه که از همه سو حمایت می‌شد پیروز شود؟ تعداد افراد مقاومت بسیار کم بود اما توانستند این قدرت ستمگر را شکست دهند. کسانی که در سنگر مقاومت می جنگیدند از قدرت ایمان و عرفا

ن بهره داشتند و اعتقاد داشتند که از خداوند عز و جل پاداش خواهند گرفت.

آن‌ها از دنیا چیزی نمی‌خواستند، دنیا در نظرشان کوچک بود. بسیاری در لبنان این جوانان را دیوانه می‌خواندند و بعدها در بین این جوانان معروف شد که می‌گفتند «عشق حسین ما را دیوانه کرده است»

پس از آن که به دیدار امام خمینی رفتیم و از او پرسیدیدم که در این شرایط چه کار کنیم؟ تکلیف ما چیست؟

اما فرمودند شما به تکلیفتان عمل کنید و به خدواند توکل کنید، سوای این که چه اتفاقی می‌افتد شما به تکلیفتان عمل کنید، خداوند شما را یاری خواهد کرد. این سخن معروف امام خمینی که فرمودند شما مکلف به نتیجه نیستید، شما مکلف به تکلیف هستید.

هنگامی که وصیتنامه شهدا را می‌خوانید، مخصوصا شهدای عملیات شهادت‌طلبانه را؛ آن‌ها سواد چندانی نداشند اما وصیت‌نامه هایشان سرشار از عرفان و معرفت است.

سؤال: کرامات بسیاری از آیت‌الله بهجت گفته شده است، به طوری که از امام خمینی و امام خامنه‌ای نیز در مورد این کرامات صحبت شده است. از موت اختیاری و … به نظر شما بزرگترین کرامت آیت‌الله بهجت چه بود؟

به نظرم احیای قلب‌ها بزرگترین کرامت ایشان بود. نفوس انسانی معادلات آن بسیار پیچیده است. در این زمان که شیاطین گوناگون بر انسان سیطره دارند، نفس‌های مرده، نفس‌های گم شده، بسیار زیاد شده است؛ اما هنگامی که انسان در محضر آیت‌الله بهجت می‌نشست، متأثر می‌شد و قلبش به صدا در می‌آمد. در یک دیدار یا دو دیدار، فرد حس می‌کرد زندگی‌اش متحول شده است. این کرامت بزرگی است.

س: در مورد رابطه آیت‌الله بهجت با امام زمان(عج) چیزی می‌دانید؟

این از مسائل سری است. من هیچ وقت در مورد این از آیت‌الله بهجت (ره) سوال نکردم. حقیقتا خجالت کشیدم. این یک مساله خصوصی است. بسیاری از عرفا و علما به دیدار امام زمان مشرف شده‌اند و فکر می‌کنم آیت‌الله بهجت کمتر از مقام آن عملا و عرفا نبوده است.

او در برابر بسیاری از این گونه سؤالات در مورد تشرف، سکوت می‌کرد و جوابی نمی‌داد و معتقدم (نظر شخصی من است، دلیلی ندارم برای سخنم) که در هر زمان و در هر حال، امام (ع) ایشان را برای دیدار پذیرفته بودند.

سؤال: آیا شما در مورد زمان ظهور از آیت‌الله بهجت سوال کرده بودید؟

در دیدارهای اول، برادرانمان همه سوال می‌کردند که آیا فرج امام نزدیک است؟ و ایشان صرفا می‌گفتند که انشا‌الله فرج نزدیک است. ایشان هیچ زمانی نگفتند که چه وقت فرج اتفاق می‌افتد. حتی به طور اجمالی نیز نمی‌گفتند که مثلا در چه محدوده زمانی اتفاق می‌افتد.

یک نفری به من گفت که از آیت‌الله بهجت شنیده است که امام زمان در فلان سال میلادی ظهور خواهند کرد. من رد کردم و گفتم که محال است آیت‌الله بهجت چنین حرفی زده باشد. سیره علما هیچ زمانی این‌طور نبوده است که زمانی برای ظهور تعیین کنند. بعدها که به دیدار ایت‌الله بهجت رفتم. این موضوع و سخن آن بنده خدا را مطرح کردم و دیدم که ایشان بسیار عصبی شدند و قویا چنین سخنی از خودشان را تکذیب کردند. ایشان در آن لحظه مدام استغفروالله می‌گفتند.

دبیرکل حزب‌الله لبنان در انتها نسبت به لزوم دایر شدن محافل عرفان ناب در دیگر کشورهای شیعه‌نشین در منطقه نیز تأکید کردند و خواستار گسترش مدارس و محافل و دروس عرفانی در کشورهای منطقه نیز شدند و نسبت به وجود چنین محافلی در ایران ابراز خشنودی کردند.

 نظر دهید »

فاطمه علیهاالسلام، و حضور زن مدرن در جامعه امروز

24 اسفند 1394 توسط مدرسه علمیه امام حسن مجتبی(ع)

یکی از بهترین طرق تربیت و سازندگی، ارائه الگو است. زیرا زبان الگو، زبان عمل است نه صرف حرف و گفتار. لذا تأثیر آن بسیار عمیق تر و ماندگارتر از موعظه و نصحیت کلامی است. دین مبین اسلام نیز الگوها و شاخص های انسانی والا و متعالی را به بشریت ارائه نموده است و انسان ها را به پیروی از سیره عملی آنان، دعوت کرده است. حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها به عنوان گرامی ترین بانوی نظام هستی، یکی از شاخص ترین اسوه های معرفی شده توسط مکتب اسلام می باشد. در این مجال کوتاه سعی داریم گوشه ای از ظرائف شخصیتی این بانوی مجلل را مورد بررسی قرار دهیم.

سوال زن مُدرن از یک مکتب
در حدیثی نقل شده است که امیرالمومنین علیه السلام از حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام پرسیدند؛ چه روش و سیره ای برای زندگانی بانوان بهتر است؟ حضرت زهرا علیهاالسلام در پاسخ فرمودند: «خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لایَرِیْنَ الرِّجَالَ وَ لَایَرَاهُنَّ الرِّجَالُ؛ برای زنان بهتر است كه مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم نیز ایشان را نبینند.»
امیرالمومنین علیه السلام این کلام صدیقه کبری علیهاالسلام را برای پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کردند و حضرت در تایید و ابراز خرسندی از پاسخ دختر مکرّمشان، فرمودند: «إِنّماَ فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی؛ به راستی كه فاطمه پاره ای از وجود من است.» (1)
شاید برای عده ای این سوال پیش بیاید که این شیوه و سیره مورد تأیید حضرت فاطمه علیهاالسلام چگونه می تواند برای دختران و زنان جامعه امروز ما الگو و اسوه قرار بگیرد. ممکن است برخی خیال کنند که لازمه کلام حضرت زهرا علیهاالسلام این است که زنان و دختران باید همه فعالیتهای اجتماعی را رها کنند و در کنج خانه خود بنشینند. عده ای هم با مشاهده این گونه روایات مدعی می شوند که اینگونه تعالیم، مناسب زنان چهارده قرن پیش است نه زن مدرن امروزی.
با توجه به اینکه ممکن است از این روایت سوء برداشت هایی بشود، لازم می دانیم به فراخور فرصت و مجال محدود در این مقاله، شرح و توضیحی اجمالی از این روایت بیان کنیم. به همین منظور در ابتدا مقدمه ای را ذکر می کنیم.
اولاً، الزام حقوقی و قانونی وجود ندارد که زن به گونه ای زندگی کند که هیچ نامحرمی او را نبیند. ثانیاً، این بهتر بودن، همیشگی و همه جایی نیست زیرا بررسی سیره خود حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام نشان می دهد که در برخی مواقع، زن نه تنها بهتر است بلکه به عنوان یک وظیفه دینی، باید وارد عرصه جامعه بشود.

دو عرصه کلیدی برای سعادت انسان
همیشه و در طول تاریخ بشریت، یکی از محورهای اساسی اندیشه بشری، شناخت انسان بوده است. این مسأله، دانشمندان فراوانی را در رشته های علمیِ مختلف به خود مشغول ساخته و عقول و اذهان آنان را برای یافتن زوایای وجودی این موجود و بالتبع ارائه نسخه متناسب، به تکاپوی شدیدی واداشته است. در آموزه های ادیان آسمانی، به ویژه اسلام، پس از خدا، «انسان» اساسی ترین محور به شمار آمده و آفرینش جهان، فرستادن پیامبران و كتابهای آسمانی، برای رسیدن او به سعادت نهایی اش صورت گرفته است.
دین اسلام، به عنوان کاملترین ادیان، همه ابعاد وجودی انسان و کلیه صحنه های زندگی بشر را که در آنجا نیازی به هدایت و راهنمایی وحی وجود دارد، تبیین کرده است. در این میان، دو عرصه حقوق و اخلاق به جهت اهمیت فوق العاده آنها در تعلیم و تربیت انسان و همچنین تنظیم روابط و رفتارهای اجتماعی وی، بخش عمده ای از آموزه ها و تعالیم اسلامی را به خود اختصاص داده است. با توجه به اینکه احکام و مسائل اسلامی، در هر حیطه ای، خصوصیات و مؤلفه های خاص خود را دارد و عدم توجه به آنها می تواند سبب ایجاد اشکالها و ابهامهایی در گستره معارف دینی بشود، لذا ضروریست که در ابتدا، مرز بین دو عرصه حقوق و اخلاق به طور دقیق، مشخص گردد.
مرز بین حقوق و اخلاق
در میان اندیشمندان، بحثهای طولانی و مفصلی در تعریف حقوق و اخلاق و همچنین تفاوت بین این دو، انجام شده است ولی ما حصل همه این مباحث را می توان به طور خلاصه این گونه بیان کرد که:
حقوق و احکام حقوقی عبارتست از مجموعه ای از قوانین که از سوی مرجعی معتبر و قانونی وضع شده است و از طریق اهرمهایی که در اختیار دارد ما را به انجام یا ترک کاری ملزم می کند و در صورت تخلف، دیگران حق دارند از شخص متخلف به مراجع قانونی شکایت کنند.
اما اخلاق و احکام ارزشی، عبارت است از مجموعه قواعد و هنجارهایی که در راه رسیدن انسان به کمال مطلوب، کارساز و مؤثر می باشد. احکامی که گرچه تکلیف آور نیستند ولی رعایت آنها در تکامل روح آدمی تأثیر مستقیم دارد. (2)
ممکن است برخی خیال کنند که لازمه کلام حضرت زهرا علیهاالسلام این است که زنان و دختران باید همه فعالیتهای اجتماعی را رها کنند و در کنج خانه خود بنشینند. عده ای هم با مشاهده این گونه روایات مدعی می شوند که اینگونه تعالیم، مناسب زنان چهارده قرن پیش است نه زن مدرن امروزی.
ذکر نمونه ها و مثال هایی که مرتبط با موضوع این مقاله نیز هست، به فهم مطلب بیشتر کمک می کند:
به عنوان مثال، پرداخت مخارجِ ضروری و مطابق با شأن زن، یك واجب حقوقی بر مرد است كه در صورتِ تخلف مرد، زن می تواند از او به دادگاه شكایت كند؛ اما توسعه در وضعیت معاش خانواده و خرید هدیه برای همسر و یا اعضای خانواده، توصیه ای ارزشی و اخلاقی است. تمكین زن در مقابل مرد، یك واجب حقوقی است؛ اما زینت و خودآرایی زن برای شوهر، یك فضیلت اخلاقی است. حجاب و پوشش مناسب برای بانوان یك واجب شرعی است؛ اما حجاب با چادر، یك ارزش اخلاقی است. اینكه در روایات، یكی از بزرگترین عبادتهای زن، اطاعت و انقیاد كامل او در مقابل شوهر معرفی می شود، به فضیلت و ارزشی اخلاقی نظر دارد؛ نه به حكمی حقوقی و قانونی. (3)
پاسخ مکتب به زن مُدرن
با توجه به این مقدمه و همچنین دقت در الفاظ روایت نقل شده از حضرت فاطمه علیهاالسلام مشخص می شود که مراد حضرت صرفاً بیان یک وظیفه اخلاقی است نه حقوقی. تعبیر ایشان این است که «خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ» یعنی برای زنان بهتر است. پس اولاً، الزام حقوقی و قانونی وجود ندارد که زن به گونه ای زندگی کند که هیچ نامحرمی او را نبیند. ثانیاً، این بهتر بودن، همیشگی و همه جایی نیست زیرا بررسی سیره خود حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام نشان می دهد که در برخی مواقع، زن نه تنها بهتر است بلکه به عنوان یک وظیفه دینی، باید وارد عرصه جامعه بشود.
پی نوشت:
1. بحار الانوار ج37 ص 69
2. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه رجوع کنید به کتاب حقوق و سیاست در اسلام نوشته آیت الله مصباح یزدی، ص 21
3 .از جهت فقهی و حقوقی ، زن تنها در خروج از منزل و ورود دیگران به منزل، در حد عرف باید تابع خواسته شوهرش باشد و حتی در مواردی همانند انجام تکالیف دینی؛ مثل حج واجب و یا انجام مداوا یا در صورتیکه ماندن در خانه ضرر جانی، بدنی و شرافتی، برای زن داشته باشد، تبعیت از خواسته شوهر لزومی ندارد.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان

 


 نظر دهید »

آغاز تعویض ضریح جدید حرم حضرت عباس(ع)

24 اسفند 1394 توسط مدرسه علمیه امام حسن مجتبی(ع)

همزمان با پایان یافتن مرحله ساخت ضریح جدید حرم مطهر حضرت عباس(علیه السلام) عملیات برداشتن ضریح قدیمی حرم مطهر آغاز شد.

تسنیم: همزمان با پایان یافتن مرحله ساخت ضریح جدید حرم مطهر حضرت عباس(علیه السلام) و براساس دستور حجت الاسلام “سید احمد الصافی” تولیت شرعی حرم مطهر حضرت عباس(ع) عملیات برداشتن ضریح قدیمی حرم مطهر آغاز شد. این اقدام پس از ساخت تمامی اجزای ضریح جدید حرم حضرت عباس(ع) صورت گرفت.

ضریح قدیمی بیش از نیم قرن مرقد مطهر علمدار کربلا را چون گوهری دربر گرفته بود. به گفته مقامات حرم مطهر، ضریح جدید همزمان با فرارسیدن ولادت باسعادت حضرت امام علی(ع) به روی زائران بازگشایی می‌شود.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 26

آرشیوها

  • دی 1397 (1)
  • آذر 1397 (1)
  • تیر 1397 (9)
  • اردیبهشت 1397 (4)
  • آذر 1396 (18)
  • خرداد 1396 (4)
  • اردیبهشت 1396 (4)
  • دی 1395 (1)
  • آذر 1395 (9)
  • آبان 1395 (11)
  • مهر 1395 (1)
  • شهریور 1395 (4)
  • بیشتر...

ارتباط با مدیر وبلاگ

با عرض سلام و ادب و احترام

مدیر حوزه علمیه : سرکار خانم طاهره لطیفی

ارتباط با حوزه : 02166321182

نام وبلاگ نویس : نرگس نعمتی

مسیر ارتباطی : emamhasan28@yahoo.com

صلوات شمار

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

حدیث روز

حديث تصادفي

  • كليه حقوق این سایت محفوظ و متعلق است مدسه علمیه امام حسن مجتبی(ع).استفاده از مطالب با ذكر منبع و درج لینک بلامانع است.
  • تماس