اشک های مادر دلسوز.....
12 آذر 1393 توسط مدرسه علمیه امام حسن مجتبی(ع)
چادر گل دار زیبایی که نقره کوب شده بود برسر داشت!
جلوی چادررامحکم گرفته بود…اما ازبالای چادر موهای خوشرنگ وشرابی
بیرون ریخته بود…!لب هایش مثل انارسرخ بود…!
باخودم نجوامی کردم:
امام الرئوف قلب همه راتسخیر می کند…!
این همه زیبایی نعمت خداست گوارای جانت
اما فقط گوارای جان خودت همسرت نه مردان وپسران زائر!
اگرنگاهی الوده کنندمثل اینست که تیری الوده برخودزده ای!
امام توراباعشق دعوت کرده…!حریم معنویش را باوسایل ارایشی
وبوی عطر نشکن!
بانوی زیبا انقدر باارزشی که روزی بهترین زن عالم
به خاطرت اشک ریخت!خدمتش شرفیاب شدند در
حالی که سخت گریه می کرد واشک می ریخت!علت گریه وغمش
راپرسیدند:فرمود :درمحشرزنانی ازامت مرا که بدحجاب بودند
ازموی سر اویزان خواهند کرد …..و!بانو برای حال انان می گریست!
حواست باشد
حواسم باشد
حواسمان باشد!