پیام مهم مقام معظم رهبری و آیت الله بهجت به حزب الله در سال ۲۰۰۶/ هیبت آیتالله بهجت ما را وادار به سکوت میکرد/ روایت سید از رابطه آیتالله بهجت با امام زمان(عج)
آیتالله سید حسن نصرالله در گفتوگو با شبکه تلویزیونی المنار در مورد چگونگی آشنایی با آیتالله بهجت (ره) و شخصیت و ویژگی این عالم و عارف بزرگ، به ایراد نظرات خود پرداخت.
او در جواب سؤالی در مورد چگونگی دیدار اول گفت: در سفر اول با برادران ایرانی دیدار کردیم و برای پیگیری مسائل منطقه و لبنان و مسائل مقاومت و با مسئولان حزبالله بودیم . در سفر اول خواستیم به قم برویم. در آن سفر اطلاعات ما در مورد قم اندک بود و شنیده بودیم که هنگامی که به قم رفتید با آیت الله بهجت حتما
دیدار
کنید. در آن مجموعه مسئولان حزبالله، سید موسوی نیز همراه ما بود و من در سنین جوانی بودم.
در آن دیدار با هیبت آیت الله بهجت اشنا شدم و اغلب جلسه، وی ساکت بود و ما نیز نمی توانستیم به وی نگاه کنیم.
در آن دیدار شهید عباس خواستار برخی نصایح شد و آیت الله بهجت نیز گفت که به نماز و صلوات و استغفار بسیار پایبند باشید
این دیدار و شناخت اول بود. در دیدارهای بعدیمان از ایران ملتزم بودیم که به دیدار آیت الله بهجت نیز برویم.
دبیرکل حزبالله لبنان به نکته دیگری نیز اشاره کردند و گفتند: ایشان روزی برای بنده پیغام فرستادند و گفتند از این پس روزی دو بار صبح و عصر هر بار سه بار ذکر «"اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من تشاء» را بگویم. ابتدا تصور کردم که این را به دلیل خطر ترور و مشکل امنیتی فرموده اند اما چند ماه بعد جنگ آغ
از شد و اسراییل هرنقطه ای را که فکر میکرد من در آن هستم، بشدت بمباران کرد. آنگاه فهمیدم علت توصیه این ذکر چه بود
سوال: چه جاذبیتی در آیت الله بهجت بود و چه کنز علمی در وی وجود داشت؟
نکات بسیاری در عرفان و سیر و سلوک و مسیر معنوی در وی بود. تمام چیزهایی که غالب لبنانی ها دنبال آن هستند.ارتباط کمی بین علمای لبنانی و ایرانی بود و عمدتا توجهی به این مساله نیز نمی شد.
در آن دوران ما نسبت به شخصیت اما خمینی (ره) علاقه قلبی ویژه ای داشتیم و ما رابطه بین امام با مردم و بالعکس را در چهره امام میدیدم. ما از دور با امام خمینی آشنا و شیفته او شدیم.
سوال: شخصیت آیت الله بهجت را چگونه توصیف می کنید و چه تاثیری در زندگی شما داشت؟
ما کتاب می خواندیم، اما اینگه در محضر شخصی بنشینی که نماد انسان کامل بود و مراحل عرفان را سیر کرده بود و کسی که تمام کلماتی که از وی می شنیدیم اثرات عجیبی داشت و ما میتوانستیم از او استفاده کنیم و در شرایط سخت از قدرت کلمات او استفاده کنیم. مسأله دیگری بود
یقین، رجوع به خداوند و توسل با عبارات دلنشین برای ما بسیار تأثیرگذار بود.
سول: تأثیرات بهجت در مقاومت و حزبالله چگونه بود؟
تمام مسئولان حزب الله از جوانان و بزرگان از محضر او بهره می بردند. هنگامی که ما به دیدار او می رفتیم و به لبنان باز میگشتیم تجریه معنوی خود را بازگو می کردیم.
برادران ایرانی نیز که از دیدار ایشان سخن می گفتند ما به سخنان آنان اعتماد می کردیم و گوش می کردیم. پس از رحت امام خیمنی نیز ما نسبت به رفتن به قم و دیدار با آیت الله بهجت بسیار حریص بودیم.
سوال: چه نصایحی در دیدار با آیتالله بهجت گفته میشد؟
در دیدارهایی که من بعنوان مسئول حضور داشتم، گزارش اندکی از اوضاع لبنان می دادم و ایشان به خوبی گوش می کردند و توصیه
های لازم را می فرمودند و از یقین و توکل به خداوند بسیار سخن می گفتند.
در بقیه دیدارها عمدتا در مورد مسائل شخصی چون دوری از گناه، درس خواندن، تدریس، کتاب خواندن و … سخن گفته می شد.
در ادامه به لطف اینترنت، ما توانستیم درسهای خارج ایشان را نیز دنبال کنیم.
سوال: پس از شهادت پسرتان هادی، آیتالله بهجت پیام تسلیت فرستاد، مضمون این پیام چه بود؟
مضمون پیام دقیقا یادم نیست. اما پس از آن در سفر به قم از وی به خاطر این پیام تشکر کردم.
سؤال: هنگامی که خبر وفات آیتالله بهجت (ره) را شنیدید چه احساسی به شما دست داد؟
همگی بسیار متأثیر شدم. از این لحاظ که وی را یک منبع همیشگی برای پاکی روح و فکر میدانستیم. او در سطح روحی و معنوی یک سند زنده بود. ما معتقد بودیم که او نمونه کامل یک عارف است که تواسنته مسیر عرفان و شناخت را بپیماید.
ج: آیا کرامتی از کرامات آیت الله بهجت را مشاهده کردید؟
من دو قصه را یادم است: قصه اول که به نسبت من بسیار مهم بود. پس از وفات امام خیمنی، در آن زمان در تشکیلات حزبالله منصبی به نام د
بیرکلی حزب الله وجود نداشت، دبیرکلی حزبالله پس از آن به وجود آمد، دبیرکلی عنوان رهبر نیست اما صلاحیتهای بالایی دارد.
در آن زمان من در سن پایینی بودیم. اما در جلسهای بزرگان به این نتیجه رسیدند که من این مسئولیت (دبیرکلی) را بر عهده بگیریم. این مسأله را با من در میان گذاشتند اما من نپذیرفتم و گفتم که من نمیتوانم این مسئولیت را بپذیرم نه از لحاظ کفایت و نه اخلاقی و نه … حائز این مسئولیت نیستم. آنها به من گفتند که باشد تو فقط مسئولیت را بر عهده بگیر ما کمکت میکنیم. من گفتم محال است که بر عهده بگیرم. پس از مجادلات زیاد گفتم که بنابراین استخاره می گیریم و استخاره بین من و شما تصمیم میگیرد. گفتند باشد. آنها رفتند قرآن آوردند و در ادامه هیچ کس حاضر نشد در مورد چنین مساله مهمی استخاره بگیرد. در انتها مبنا بر این شد که از آیتالله بهجت طلب استخاره کنیم. یکی از برادران مامور شد که به دیدار ایتالله بهجت (ره) برود و خواستار استخاره شود. او اصلا نمیدانست برای چه و به چه منظوری خواستار استخاره هستیم، به او فقط گفته بودیم که پیش آیتالله بهجت برو و از ایشان طلب استخاره کن. هنگامی که آیتالله بهجت استخاره کرده بودند، به فرستاده ما گفته بودند که به سید بگو به امید کمک کسی این مسئولیت را نپذیرد، کسی تو را کمک نمیکند.
در مورد مسأله بعدی، یکی از برادران اصرار داشت که در دیدار ما با ایتالله بهجت، او نیز حضور داشته باشد، پس از کلی اصرار، به او گفتم که باشد، تو همراه ما بیا اگر اجازه حضور دادند، شما هم وارد شو. او در ان دیدار از ایتالله بهجت خواستار استخاره شد و ایشان نیز بدون اینکه دعای مفصلی بخواند (عادتشان در استخاره همینگونه بود، دو کلمهای ذکر میگفتند و قرآن را باز میکردند) قرآن را باز کردند و بعد به این دوستمان گفتند که شما به این سفر نرودی، شما را نمیپذیرند. در همان لحظه رنگ صورت ا
ین فرد به ناگاه تغییر کرد و بعد زا اینکه از منزل آیتالله بهجت بیرون آمدیم، دیدیم که بی قرار است و راه رفتنش غیر عادی است، گفتیم که مگر چه شده است؟ او گفت که من تصمیم داشتم برای تبلیغ به یک کشور غربی بروم و به مدت یک ماه نزد چند از بستگانم بمانم، اما پیش خودم مردد بودم کهایا من را میپذیرند که یک ماه نزدشان زندگی کنم یا نه؟ که آیتالله بهجت دقیقا به این مسأله اشاره کردند. او گفت که من به این جور مسائل اعتقادی نداشتم اما امروز به شخصه آن را تجریه کردم.
سؤال: چه نکته ویژهای در عرفان آیتالله بهجت وجود داشت که در عرفای دیگر کمتر دیده میشد؟
او دائما ما را به معصومین و پیامبر اکرم (ص) رجوع میداد، نه به فلان فیلسوف یا عارف و … . او مصداق منبع خالص و اصیل بود. او همچنین بسیار ساده و به دور از پیچیدگی بود و اینگونه نبود که یک چیزی را بگوید و تو تمام عمرت را برای فهمدینش صرف کنی. بسیار ساده سخن میگفت.
سخنی که میگفت همه میفهمیدند، از کشاورز و آهنگر و کارگر و عالم حوزوی .. همه متوجه سخنانش میشدند. او مدرسه سیر و سلوک برای همه مردم بود، نه برای خواص. همه مردم میتوانستند از او استفاده کنند.
سؤال: کرامات بسیاری از آیتالله بهجت گفته شده است؛ امام خمینی (ره) میگفتند که ایشان مرگ اختیاری دارند و قائدنا الخامنه ای نیز فرمودهاند که ایشان منبع لایزال کرامات هستند، مقام معنوی و کرامات ایشان در چه سطحی ود؟
من ضعیفتر از این هستم که به این سوال جواب بدهم. نمیدانم.
سؤال: امام خمینی کمتر به دیدار کسی میرفتند اما به دیدار آیتالله بهجت (ره) پایبند بودند. امام خامنهای نیز بسیار به دیدار ایشان میرفتند و مشورت میگرفتند. این روابط را چگونه توصیف میکنید.؟
رابطه مشخص است، اما کیفیت رابطه مشخص نیست. اما معلوم است که امام راحل و امام خامنهای به آیتالله لهجت ارادت و از او طلب دعا داشتند و به عظمت و مقام روحانیت او بسیار اعتقاد داشتند.
سؤال: چگونه آیت الله بهجت را به عنوان یک عارف به نسبت عارفی که در بین مردم است و عارفی که عزلت پیشه میکند توصیف میکنید؟
این از خصائص ایشان بود که تمام عمرش را صرفا به خود نپرداخت و با مردم در ارتباط بود، با مردم عادی و حوزوی در ارتباط بود.این محبت عظیم و احترام شدید از طرف عامه مردم، حتی کسانی که در عمرشان ایشان را ندیده بودند، نسبت به ایشان وجود داشت و آنها به ایشان ارادت داشتند. آیتالله بهجت با سن بالایشان از مردم کناره نمیگرفت. این رابطه دو سویه بود و ایشان برای خود مسئولیت بزرگی را در قبال امت قائل بود.
سؤال: به عنوان رهبر مقاومت لبنان، توصیفتان در مورد عرفان چیست؟ و در چه سطحی عرفان در مقاومت حزبالله نمود پیدا کرده است؟
هنگامی که به سالهای تأسیس مقاومت در حزبالله باز میگردیم، اسرائیل به بیروت رسیده بود و جامعه بینالمللی همگی اسرائیل را حمایت میکردند و دولتهای عربی سکوت کرده بودند و جمهوری اسلامی ایران نیز مشغول حمله صدام بود. وضع لبنان بسیار سخت بود. چه چیزی باعث شد تا مقاومت در برابر قویترین ارتش خاورمیانه که از همه سو حمایت میشد پیروز شود؟ تعداد افراد مقاومت بسیار کم بود اما توانستند این قدرت ستمگر را شکست دهند. کسانی که در سنگر مقاومت می جنگیدند از قدرت ایمان و عرفا
ن بهره داشتند و اعتقاد داشتند که از خداوند عز و جل پاداش خواهند گرفت.
آنها از دنیا چیزی نمیخواستند، دنیا در نظرشان کوچک بود. بسیاری در لبنان این جوانان را دیوانه میخواندند و بعدها در بین این جوانان معروف شد که میگفتند «عشق حسین ما را دیوانه کرده است»
پس از آن که به دیدار امام خمینی رفتیم و از او پرسیدیدم که در این شرایط چه کار کنیم؟ تکلیف ما چیست؟
اما فرمودند شما به تکلیفتان عمل کنید و به خدواند توکل کنید، سوای این که چه اتفاقی میافتد شما به تکلیفتان عمل کنید، خداوند شما را یاری خواهد کرد. این سخن معروف امام خمینی که فرمودند شما مکلف به نتیجه نیستید، شما مکلف به تکلیف هستید.
هنگامی که وصیتنامه شهدا را میخوانید، مخصوصا شهدای عملیات شهادتطلبانه را؛ آنها سواد چندانی نداشند اما وصیتنامه هایشان سرشار از عرفان و معرفت است.
سؤال: کرامات بسیاری از آیتالله بهجت گفته شده است، به طوری که از امام خمینی و امام خامنهای نیز در مورد این کرامات صحبت شده است. از موت اختیاری و … به نظر شما بزرگترین کرامت آیتالله بهجت چه بود؟
به نظرم احیای قلبها بزرگترین کرامت ایشان بود. نفوس انسانی معادلات آن بسیار پیچیده است. در این زمان که شیاطین گوناگون بر انسان سیطره دارند، نفسهای مرده، نفسهای گم شده، بسیار زیاد شده است؛ اما هنگامی که انسان در محضر آیتالله بهجت مینشست، متأثر میشد و قلبش به صدا در میآمد. در یک دیدار یا دو دیدار، فرد حس میکرد زندگیاش متحول شده است. این کرامت بزرگی است.
س: در مورد رابطه آیتالله بهجت با امام زمان(عج) چیزی میدانید؟
این از مسائل سری است. من هیچ وقت در مورد این از آیتالله بهجت (ره) سوال نکردم. حقیقتا خجالت کشیدم. این یک مساله خصوصی است. بسیاری از عرفا و علما به دیدار امام زمان مشرف شدهاند و فکر میکنم آیتالله بهجت کمتر از مقام آن عملا و عرفا نبوده است.
او در برابر بسیاری از این گونه سؤالات در مورد تشرف، سکوت میکرد و جوابی نمیداد و معتقدم (نظر شخصی من است، دلیلی ندارم برای سخنم) که در هر زمان و در هر حال، امام (ع) ایشان را برای دیدار پذیرفته بودند.
سؤال: آیا شما در مورد زمان ظهور از آیتالله بهجت سوال کرده بودید؟
در دیدارهای اول، برادرانمان همه سوال میکردند که آیا فرج امام نزدیک است؟ و ایشان صرفا میگفتند که انشاالله فرج نزدیک است. ایشان هیچ زمانی نگفتند که چه وقت فرج اتفاق میافتد. حتی به طور اجمالی نیز نمیگفتند که مثلا در چه محدوده زمانی اتفاق میافتد.
یک نفری به من گفت که از آیتالله بهجت شنیده است که امام زمان در فلان سال میلادی ظهور خواهند کرد. من رد کردم و گفتم که محال است آیتالله بهجت چنین حرفی زده باشد. سیره علما هیچ زمانی اینطور نبوده است که زمانی برای ظهور تعیین کنند. بعدها که به دیدار ایتالله بهجت رفتم. این موضوع و سخن آن بنده خدا را مطرح کردم و دیدم که ایشان بسیار عصبی شدند و قویا چنین سخنی از خودشان را تکذیب کردند. ایشان در آن لحظه مدام استغفروالله میگفتند.
دبیرکل حزبالله لبنان در انتها نسبت به لزوم دایر شدن محافل عرفان ناب در دیگر کشورهای شیعهنشین در منطقه نیز تأکید کردند و خواستار گسترش مدارس و محافل و دروس عرفانی در کشورهای منطقه نیز شدند و نسبت به وجود چنین محافلی در ایران ابراز خشنودی کردند.
احکام روزانه (استفتائات مقام معظم رهبری)
یک بار گفتن تسبیحات اربعه
سوال: آیا یک بار گفتن تسبیحات اربعه در رکعت سوم و چهارم نماز کافی است؟
جواب: کافی است، هرچند احتیاط این است که سه مرتبه گفته شود.
اجوبة الاستفتائات، سوال۴۸۳
معالجه به وسیله مواد مخدر
سوال: آیا معالجه و درمان بیماری با استعمال مواد مخدّر جایز است؟ و بر فرض جواز، آیا بهطور مطلق جایز است یا فقط در صورتی جایز است که راه درمان منحصر به آن باشد؟
جواب: اگر درمان و معالجه به نحوی متوقف بر استعمال مواد مخدّر باشد و این امر هم با تجویز پزشک مورد اطمینان صورت گیرد، اشکال ندارد.
اجوبة الاستفتائات، سوال۱۴۰۴
خواندن زن در مجالس عزاداری
سوال: آیا خواندن زن در مجالس عزاداری با علم او به اینکه مردان نامحرم صدای او را میشوند جایز است؟
جواب. اگر خوف مفسده باشد باید از آن اجتناب شود.
استفتائات جدید، مبحث موسیقی و خوانندگی
طهارت اهل کتاب
سوال: بعضی از فقها اعتقاد به نجاست اهل کتاب دارند و بعضی دیگر به طهارت آنها، رأی جنابعالی چیست؟
جواب: نجاست ذاتی اهل کتاب معلوم نیست. به نظر ما آنها محکوم به طهارت ذاتی هستند.
اجوبة الاستفتائات، سوال ۳۱۳
به مناسبت 17 اسفند سالروز شهادت شهید همت
امروز ۱۷ اسفند ماه سالروز شهادت سردار شهید «محمد ابراهیم همت» است.
شهید والامقام در دوازدهم فروردین ۱۳۳۴ در «شهرضا»، یکی از شهرهای استان «اصفهان» به دنیا آمد. در سال ۵۲ وارد دانشسرای اصفهان شد و پس از دریافت مدرک تحصیلی فوق دیپلم، به سربازی رفت. در حین سربازی و پس از آن، روی به مبارزه با رژیم طاغوت آورد و با گروههای مبارز مسلمان مرتبط شد.
در خرداد سال ۱۳۵۹ به منطقه «کردستان» فرستاده شد و بنا بر آماری که از یادداشتهای آن شهید به دست آمده است، سپاه پاسداران پاوه از مهر ۵۹ تا دی ماه ۶۰ (با فرماندهی مدبرانه او)، ۲۵ عملیات موفق در خصوص پاکسازی روستاها از وجود اشرار، آزادسازی ارتفاعات و درگیری با نیروهای ضد انقلاب داشته است.
او به همراه جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان، تیپ محمد رسولالله (ص) را تشکیل داد و در عملیات «فتحالمبین» مسئولیت بخشی از عملیات، به عهده این سردار دلاور بود. در عملیات پیروزمندانه «بیتالمقدس» در سمت معاونت تیپ محمد رسولالله (ص) فعالیت کرد. با آغاز عملیات «رمضان» در تاریخ ۱۳۶۱/۴/۲۳ در منطقه «شرق بصره»، فرماندهی تیپ ۲۷ حضرت رسول (ص) را بر عهده گرفت و بعدها با ارتقای این یگان به لشکر، تا هنگام شهادتش در سمت فرماندهی آن انجام وظیفه کرد.
شهید همت در «والفجر مقدماتی» مسئولیت سپاه یازدهم قدر را که شامل«لشکر ۲۷ حضرت محمد رسولالله (ص)، لشکر ۳۱ عاشورا، لشکر ۵ نصر و تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع)» بود را بر عهده گرفت و سرانجام در عملیات خیبر، در جزیره مجنون، و در هفدهم اسفند ۶۲، این جان ناآرام و شیدا، بهانه وصل به معبود را با ترکشی که بر پیکرش نشست، پیدا کرد و شهد دلنشین شهادت را لاجرعه سر کشید. خدایش با اولیا محشور گرداند.
چند خاطره:
*همهي كارهاش رو حساب بود. وقتي پاوه بوديم، مسئول روابط عمومي بود. هر روز صبح محوطه را آب و جارو ميكرد. اذان ميگفت و تا ما نماز بخوانيم، صبحانه حاضر بود. كمتر پيش ميآمد كسي توي اين كارها از او سبقت بگيرد.
خيلي هم خوش سليقه بود. يكبار يك فرشي داشتيم كه حاشيهي يك طرفش سفيد بود. انداخته بودم روي موكتمان. ابراهيم وقتي آمد خانه، گفت «آخه عزيز من! يه زن وقتي ميخواد دكور خونه رو عوض كنه، با مردش صحبت ميكنه. اگه از شوهرش بپرسه اينو چه جوري بندازم، اونم ميگه اينجوري.» و فرش را چرخاند، طوري كه حاشيهي سفيدش افتاد بالاي اتاق.
*زنگ زده بود كه نمي تواند بييايد دنبالم .بايد منطقه مي ماند. خيلي دلم تنگ شده بود. آن قدر اصرار كردم تا قبول كردخودم بروم.من هم بليت گرفتم و با اتوبوس رفتم اسلام آباد.كف آشپزخانه تميز شده بود.همهي ميوه هاي فصل توي يخچال بود؛توي ظرفهاي ملامين چيده بودشان .
كباب هم آماده بود روي اجاق ،بالاي يخچال يك عكس از خودش گذاشته بود ،بايك نامه .
وقتي مي آمد خانه ،خانه من ديگر حق نداشتم كار كنم .بچه را عوض مي كرد .شير براش درست ميكرد سفره را مي انداخت و جمع مي كرد .پا به پاي من مي نشست لباسها را مي شست ،پهن ميكرد،خشك مي كرد وجمع مي كرد.
آنقدر محبت به پاي زندگي ميريخت كه هميشه بهش ميگفتم «درسته كم ميآي خونه، ولي من تا محبتهاي تو رو جمع كنم، براي يك ماه ديگه وقت دارم.»
نگاهم ميكرد و ميگفت «تو بيشتر از اينا به گردن من حق داري.» يك بار هم گفت «من زودتر از جنگ تموم ميشم. وگرنه، بعد از جنگ به تو نشون ميدادم تموم اين روزها رو چهطور جبران ميكنم.»
برنامه های هفته پژوهش
مدرسه علمیه امام حسن مجتبی (ع) در نظر دارد برنامه های زیررا به مناسبت هفته پژوهش اجرا نماید.
1. چاپ چکیده پایان نامه ها جهت آشنایی طلاب
2. برگزاری نمایشگاه کتاب، غرفه حجاب و غرفه نرم افزار
3. نشست تخصصی با حضور پژوهشگران یا اساتید برجسته حوزه و دانشگاه
4. برگزاری جلسه پرسش و پاسخ با حضور کارشناسان و پژوهشگران صاحب نظر( با موضوع دین پژوهشی یا آسیب شناسی پژوهش در مدارس و…….)
5. ارائه فراخوان مقاله به طلاب و مدارس علمیه
6. تهیه و تکثیر بروشور به مناسبت هفته پژوهش
7. مراسم تجلیل و تقدیر از اساتید راهنما ، پایان نامه های برتر و سه نفر برتر شرکت کننده در فراخوان مقاله مدرسه
8. اعلام نتایج ارزیابی آثار جشنواره علامه حلی (ره) و قدردانی از برگزیدگان
9. فضا سازی مدرسه یا احادیث و جملات بزرگان د رمورد علم و تحقیق و…..
ذکر آیت الله بهجت
یادداشت حجت الاسلام پناهیان در آستانۀ آخرین و مهمترین شب قدر به شرح زیر است:
یادداشت حجت الاسلام پناهیان در آستانۀ آخرین و مهمترین شب قدر به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بیایید شب بیست و سوم را به دعا برای فرج اختصاص دهیم. یک دانه حاجت شخصی نداشته باشیم. اگر برای فرج دعا کنیم حاجات شخصی ما را نیز برآورده خواهند کرد.
شب بیست و سوم برای غریب مدینه، امام زمان(ع) دعا کنیم. چنگ بزنیم به زمین و آسمان: خدا بس است دیگر.
شب بیست و سوم کسی به کسی التماس دعای شخصی نگوید.
شب بیست و سوم وقتی از خانه خارج میشویم، به نیت دعا برای فرج خارج بشویم؛ خیلی موثر است.
بگذارید آقا امام زمان -ارواحنا فداه- که همه جا حضور دارند و عنایتشان هست، ببینند همۀ مجالس متوجه حضرت هستند، بهخدا از مؤمنین تشکر خواهند کرد. یک شب را تا به صبح به دعا و تضرع برای نزدیک شدن ظهور اختصاص دهیم.
کاش مومنین در شب بیست و سوم الهی العفوها را به نیت زمینهسازی برای ظهور بگویند. و ابراز شرمندگیها را بهخاطر فراهم نکردن مقدمات ظهور بگویند. شب بیست سوم با موضوع فرج بسیار تناسب دارد، چون سحر شب بیست و سوم آن سالی که بنا باشد حضرت ظهور بفرمایند، منادی صدا خواهد کرد و قریب الوقوع بودن ظهور را اعلام خواهد کرد. انگار پروردگار عالم به گریهها و تضرعها نگاه میکنند، بعد تصمیم ظهور را اعلام میفرمایند.
شب بیست سوم مهمترین شب قدر است. آن را به مهمترین حاجت بشریت اختصاص دهیم. اگر برای نجات مظلومان عالم دعا نکنیم خودمان هم دچار بلا خواهیم شد. شب بیست و سوم چشم تمام مظلومان و ستم دیدگان عالم به دعای شماست. اگر همه یکپارچه و متضرعانه فریاد بزنند، در عالم تغییرات شگرفی را شاهد خواهیم بود.
علیرضا پناهیان-22 رمضان المبارک
حد عالی توبه
حد عالی توبه
حد عالی توبه آن است که احساس کنی خدا را نافرمانی کردهای و این با عظمت خدا و احترامی که پیش تو دارد، نمیسازد، و به حدی شرمنده شده باشی که دیگر نافرمانی نکنی و از خدا تمنای بخشش کنی.
عمامه گذاری با حضور علامه مصباح
آیین گلغلتان نوزادان
آیین سنتی گل غلتان ویژه نوزادانی که در نخستین بهار زندگی شان قرار دارند طبق یک رسم دیرین همزمان با مبعث رسول اکرم(ص) در امیریه شهرستان دامغان برگزار شد.